مرتضى کریمى
مسئله گرایش به دین و دینباورى همواره یکى از دغدغههاى اصلى بشر بوده است. در طول تاریخ، آیینها و مکاتب گوناگون با باورها و دیدگاههاى متفاوت به وجود آمدهاند که محققان تنها بعضى از آنها را لایق نام «دین» مىدانند و بقیه را صرفاً یک آیین یا مکتب مىدانند.
از طرف دیگر، مسئله کیفیت ارتباط عقل و دین یکى از سؤالات اصلى دینباوران بوده است و مکاتب گوناگونى در ارتباط با این مسئله پدید آمدهاند.
« دئیسم» ( Deism ) مکتبى است که در قرن 17 م پدید آمد و در قرن 18 رو به افول نهاد. این مکتب، که رویکردى عقلگرایانه داشت، دین را از جهات جدیدى مورد بررسى قرار داد.
در این مقاله، مکتب «دئیسم» و مسائلى همچون تعریف، عوامل پیدایش، اصول تفکر، انواع، مشکلات و اهمیت دئیسم مطرح شدهاند.
واژه انگلیسى Deism از نظر ریشهشناسى با Theism هم ریشه است. « Theism » از یک کلمه یونانى یعنى Theos که به معناى خداست، گرفته شده و Deism از یک کلمه لاتینى یعنى deus که این هم به معناى خداست، مشتق شده. هر دو کلمه به اعتقاد به وجود یک خدا یا خدایان اشاره دارند و از اینرو، متضاد الحاد 1 هستند. با این حال، چنانکه در مورد مترادفها معمول است، این دو کلمه کمکم از نظر معنایى از هم جدا شدند. theism فضاى ارتدوکسى - مذهبى خود را حفظ کرد (یعنى همان معناى خداباورى)، اما deism یک معناى صنفى غیر ارتدوکسى - مذهبى به خود گرفت و در نهایت، یک معناى منفى پیدا کرد. 2
«دئیسم» مکتبى است که تعاریف متفاوتى از آن ارائه شده است. بعضى از این تعاریف، اولیه و اصلى و بعضى دیگر ثانویه و احیاناً منحرف شدهاند. در مجموع، تا حدّى این مکتب داراى ابهام است. بهبعضىاز تعاریفى که از این مکتب ارائه شده است، اشاره مىشود:
ایان باربور مىنویسد: « deism اعتقاد به اینکه عقل انسان مىتواند بدون توسّل یا تکیه به الهام، وحى و تعهد به مذهب، به وجود خداوند آگاهى و اذعان داشته باشد. این قول در عصر روشنگرى (قرن هجدهم) طرفداران بسیارى داشت. سابقه این نگرش در آثار اومانیستهاى دوره رنسانس و حتى پیشتر از آن هم، وجود داشته.» در جاى دیگر، با اشاره به نظریه آکویناس، اشارهاى نیز به باور دئیستها مىکند: «آکویناس خداوند را به عنوان پروردگار و مدبّر همیشگى طبیعت تعریف مىکرد و نه صرفاً آفریدگار و مبدع آن، و این نظر به ویژه با آنچه بعدها در خداپرستى طبیعىِ ( = دئیسم) نهضت روشنگرى ( Enlightenment ) عصر روشنگرى [=روشنفکرى] یا عصر عقل (جریانى عقلگرایانه و علمگرایانه و آزادیخواهانه و غیردینى و اومانیستى رایج در اروپاى قرن هجدهم که تأثیر ماندگارى بر علم و فلسفه غربى باقى گذارده است) مطرح شد، تضاد دارد.» 3 میرچا الیاده در دائرةالمعارف دین مىگوید: «دئیسم، در معناى اصلىاش به معناى اعتقاد به خداى یگانه و یک عمل دینى، که تنها بر عقل طبیعى (نه وحى فوق طبیعى) استوار است، مىباشد.» از اینرو، ویرت ( Viret )، ویژگى دئیستها را چنین برمىشمرد: «آنهایى که به خدا به عنوان خالق آسمان و زمین اقرار مىکنند، اما مسیح و آموزههاى او را رد مىکنند. مقدّمه جان دریدن ( John Dryden ) بر شعرش با نام ( Religio Laici 1682 ) دئیسم را به عنوان نظریه آنه که یک خدا را قبول دارند بدون پذیرش هرگونه دین وحیانى تعریف مىکند.» رواج این اصطلاح در قرن 18، بدون شک توسط مقاله ویرت در کتاب Dictionnaire historique et critique(1697 ) اثر پیربیل ( Pierre Bayle ) زیاد شد. دئیسم در چندین معنا غیر از معناى اصلىاش استفاده مىشد. این واژه غالباً یک اصطلاح مبهم و بدون هیچ معناى معیّنى بود. بعضى از معانى ثانوى اصلى یا معانى منحرف شده این اصطلاح، عبارتند از:
1. اعتقاد به یک وجود متعالى که هیچگونه صفات شخصى مثل عقل و اراده ندارد.
2. اعتقاد به یک خدا ولى انکار هرگونه تدبیر الهى نسبت به جهان؛
3. اعتقاد به یک خدا، اما انکار هرگونه زندگى پس از مرگ؛
4. اعتقاد به یک خدا، ولى ردّ هرگونه مواد دیگر اعتقاد دینى. (ساموئل جانسون ( Samuel Johnson ) در دیکشنریش چنین تعریف کرده است) .
بعضى دئیستها کاملاً همه ادیان کلیسایى و وحیانى را رد مىکردند و رویکردهاى ضدّ کشیشى اتخاذ مىکردند. آنها شریعت وابسته به کتاب مقدّس را به چالش مىکشاندند و قابل اعتماد بودن حکایتهاى خارقالعاده را مورد تردید قرار مىدادند یا حتى عهد جدید را با عنوان جعلى یا دغلکارى رد مىکردند. این است که ادوارد استیلینگ فلیت ( Edward stilling fleet ) (اسقف شهر وستر)، مخاطب خود در اثر جنجال برانگیزش با نام نامهاى به یک دئیست 4 (1677) را با عنوان یک شخص خاص که به وجود و مشیّت الهى اعتراف مىکند، اما براى کتب مقدّس و دین مسیحیت احترام و اعتبارى قایل نیست توصیف مىکند. با این حال، تعدادى از متفکران برجسته انگلیسى قرن 17 و 18 خود را با عنوان دئیستهاى مسیحى 5 توصیف مىکردند؛ چرا که آنها، هم دین مسیحیت را، که بر وحى فوق طبیعى استوار است، مىپذیرند، و هم یک دین دئیستى را، که تنها بر عقل طبیعى که با مسیحیت سازگار است (اما از هرگونه مرجعیت وحیانى مستقل است.) و با وجود این، حتى مفهوم اصلى «دئیسم» - که به اعتقاد به خدا بدون اعتقاد به وحى فوق طبیعى اشاره مىکند - اساساً مبهم است. نمىتوان خط فارق مشخصى بین مسیحیت یا دئیستهاى معتقد به وحى و دئیستهایى که هیچ وحیى را قبول ندارند، کشید. گروه اول غالباً وحى مسیحى را دقیقاً مىپذیرند... اما گروه دوم غالباً هر نوع احترام کم براى کتب مقدّس مسیحى را رد مىکنند. علاوه بر این، خطّ مشخصى نیست که دئیستهاى مسیحى و متکلّمان مسیحى ارتدوکس را از هم جدا کند. «مثل توماس آکویناس ( Thomas Aquinas ) یا دانس اسکوتوس ( Duns Scotus ) که قایلند بخشى از آموزههاى مسیحى را مىتوان با عقل طبیعى فهمید.» 6 دائرةالمعارف روتلج نیز ضمن ارائه دو معنا از «دئیسم» ، آنها را باهمه مقایسه مىکند: «دئیسم» در معناى معروفش، اظهار مىدارد که یک موجود متعالى جهان را آفریده، اما سپس مانند یک مالک غایب از ملک، آن را رها کرده تا خودش به کار خود ادامه دهد. دئیسم در معناى صحیحش به یک خالق الهى براى جهان اعتراف مىکند، اما هر نوع وحى الهى را رد مىکند و اعتقاد دارد عقلِ بشر به تنهایى کافى است تا براى ما یک زندگى دینى و با اصول اخلاقى صحیح فراهم کند...
ارتباط بین معناى معروف و معناى صحیح دئیسم چیست؟ کسى که اعتقاد دارد که خدا جهان را آفریده، اما جهان و سکنهاش را رها کرده تا براى خود آن را تغییر دهند، مطمئناً تکذیب مىکند که خدا وحى خاصى را براى ما منظور کرده است. بنابراین یک دئیست در معناى معروف، یک دئیست در معناى صحیح نیز خواهد بود. اما ممکن است کسى یک دئیست در معناى صحیح باشد، اما یک دئیست در معناى معروف نباشد؛ کسى که به خدا اعتقاد دارد، اما وحى الهى را انکار مىکند ممکن است با این حال، قایل باشد که عقل بشر کافى است یا قایل باشد که خدا نسبت به خلقش کنترل الهى اعمال مىکند. در واقع، یک دئیست در معناى صحیح، حتى ممکن است بر این نکته تأکید کند که عقل به ما نشان مىدهد که آن موجود متعالى، که جهان را آفریده، نه تنها کنترل الهى خود را بر خلقش اعمال مىکند، بلکه کاملاً خیّر و عادل است و براى زندگى پس از مرگِ انسانها، پاداش و مکافات در نظر گرفته است.
بنابراین، نکته اصلى و مشترکى که دئیستها را از خداباوران سنّتى جدا مىکند، موضوع وحى الهى است. دئیست انکار مىکند که خدا به ما حقایقى را وحى مىکند؛ حقایقى که اعتقاد به آنها براى ما اهمیت دارد، اما عقل بشر نمىتواند خودش به آنها دست یازد. (بعضى دئیستها حاضر بودند وجود یک وحى را اجازه دهند، اما به شرط آنکه مفاد آن کاملاً براى عقل مرموز نباشد. آنها ادعا مىکردند که خدا نمىخواهد چیزهایى که ما نمىتوانیم آنها را بفهمیم، به ما وحى کند.) این دئیسم اصلى است...
«دئیستى که خدا را به عنوان خالق جهان، اما بىاهمیت نسبت به آینده آن و سعادت سکنه آن مىبیند، دئیست اصلى است.» 7 پل ادواردز در دائرةالمعارف فلسفه ، پس از مقایسه deism و theism ، ابهامات موجود در تعریف دئیسم را چنین برمىشمرد: «شرایط با یک تفسیر متافیزیکى فنى از دئیسم، که مربوط به قرن 18 و 19 است، پیچیده شد. در این تفسیر، معنا منحصر شد در اعتقاد به یک خدا یا علةالعللى که جهان را خلق کرده و قوانین عمومى و تغییرناپذیر بنیان نهاده... که این قوانین تغییرناپذیرند و مانع حضور خدا هستند. (به طور خلاصه، مفهوم خدایى که مانند مالک غایب از ملک است.) پیچیدگى بیشتر، پذیرش دین طبیعى (یعنى دینى که مىتوان آن را با عقل بشرى به دست آورد) توسط بسیارى از متکلّمان مسیحى ممتاز... بود. این متکلّمان به وحى و مداخله شخصى الهى در زندگى انسان اعتقاد داشتند. این نظریه توسط توماس آکویناس، واضح و معتبر شد. هیچ خط فاصلى نمىتوان بین آموزههاى چنین متکلّمانى عقلگرا و آموزههاى دئیستها ترسیم کرد، بخصوص آنها که خود را دئیستهاى مسیحى مىنامیدند. این نیز صحیح نیست که بگوییم: دئیستهاى تاریخى (که عمدتاً مربوط به قرن 17 و 18 بودند) مثل دئیستهاى فیلسوف، همگى حضور خدا را انکار مىکردند، هرچند آنها گرایش داشتند که هرنوع وحیى و خصوصاً وحى مسیحى - عبرى را انکار کنند. بنابراین، لازم است بین این دو دئیست تمایز قایل شویم... با این حال، مىتوان حکم کلى صادر کرد که هر گرایشى، که از دگماتیسم دینى و ایمان تلویحى و رموز دورباشد و در جهت آزادى فکر درباره موضوعات دینى باشد، تا حدّى نشانه دئیسم است.» 8 در پایان این قسمت، تذکر این نکته لازم مىنماید که در فارسى، براى واژه deism ، معادلهاى گوناگونى ذکر شده است، از جمله:
پرویز بابایى در کتاب فرهنگ اصطلاحات فلسفه چنین مىنویسد: «خداگرایى طبیعى، خداگراى عقلانى، عقیده به اینکه خدا جهان را آفریده و آن را به عمل قوانین ( deism ) آن واگذاشته است و در خیر و شر امور آن دخالتى ندارد. نمایندگان بارز این نظریه، ولتر و روسو بودند.
فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعى ، اثر مارى بریجانیان، نظر نویسندگان و مترجمان در مورد معادل این واژهها را چنین برمىشمرد: خداگرایى طبیعى (آریانپور، فلسفه )، خداشناسى طبیعى، دئیسم (بهاءالدین خرّمشاهى، علم و دین )، خداباورى عقلى (آشورى، از فیخته تا نیچه )، اعتقاد به وجود خدا (حداد عادل، تمهیدات )، خداشناس تعقّلى، خداگرو تعقّلى، خداشناس استدلالى (ادیب سلطانى، سنجش خرد ناب ): deist ؛ خداشناسانه عقلانى، خداگروانه عقلانى، خداشناسانه تعقّلى (ادیب سلطانى، سنجش خرد ناب ).
طبیعتگرایى لاهوتى (آریانپور، فلسفه ) naturalism deistic :؛ طبیعتگراى لاهوتى (آریانپور، فلسفه ) 10 . naturalist deistic :
در مجموع، به نظر مىرسد واژههاى «خداگرایى طبیعى» ، «خداشناسى طبیعى» و «دین طبیعى» براى اشاره به واژه deism مناسبتر هستند، هرچند بهتر آن بود که معادل این لفظ در فارسى، تنها یک واژه مىبود؛ چرا که تعدّد اصطلاحات معادل احیاناً موجب خلط مکاتب با یکدیگر مىگردد. البته شاید یکى از علل این تعدّد، نبود یک اصول و اعتقاد مشترک و کلّى براى مکتب دئیسم است و همین باعث شده که هر نویسندهاى به سلیقه خود، معادلى برگزیند و این مؤیّد همان ابهامى است که تا حدّى در تعریف این لفظ وجود دارد (که به آن اشاره شد.) البته براى اشاره دقیق به deism و عدم خلط معانى، مىتوان از واژه «دئیسم» نیز استفاده کرد.
اولین کاربرد واژه « deist » اولین استفاده معروف کلمه « deist » توسط نظریهپرداز کالوینیستى، پیر ویرت ( Pierre viret ) در کتابش با عنوان ساختار مسیحیت 11 (1564)، ج 2 بود. وى مىنویسد: «من شنیدهام که او از گروهى است که خود را دئیست مىنامند؛ یک کلمه کاملاً جدید که شاید آن را در مقابل Atheist (ملحد) به کار بردهاند.» در جاى دیگر، دئیست را چنین معرفى مىکند: «دئیست کسى است که به خداوند به عنوان خالق بهشت و زمین معتقد است، اما منکر عیسى مسیح و تعالیم او مىباشد و هیچ تلقّى از دین وحیانى ندارد.» 12 به گفته پل ادواردز، این تفسیر از طریق نقل قول پیربیل در مقالهاش درباره ویرت در Dictionnaire historique et ، critique(1697
1710) انتشار فراوانى یافت.
در مورد ظهور کلمه deist در انگلیس، پل ادواردز چنین مىنویسد: «کلمه deist تا سال 1621 در انگلیس ناشناخته باقى ماند که در آن سال، این کلمه در کتاب بورتن ( Bur t on ) با نام Anatomy of melancholy ظاهر شد. بورتن پس از بحث درباره ملحدان و افراد نزدیک به آنها ادامه مىدهد: همفکران اینها، بسیارى از فلاسفه و دئیستهاى بزرگ هستند که هرچند خوب و اخلاقىاند، اما ملحدند. این عبارت فلاسفه و دئیستهاى بزرگ نیز بدون توصیف و شرح و تعریف باقى ماند. یک قرن و نیم بعد، هیوم در کتاب تاریخ انگلیس، 13 شجاعانه افرادى همچون جیمز هرپنگتون ( James Harrington )، الگرنون سیدنى ( Algernon sidney )، سرجان وایلدمن ( sir joh n wildman ) و دیگران را به عنوان رهبران مشهور دئیست نام برد... به نظر مىرسد اولین ظهور دئیسم در پیشگفتار دریدن ( Dryden ) بر شعرش با نام Religio Laici(1682 ) باشد که در آن دئیسم را با دین طبیعى برابر شمرد...» 14 ظاهراً چارلز بلونت ( Charles Blount ) انگلیسى اولین کسى است که در قرن 17 آشکارا اعتراف کرد که یک دئیست است. 15
از آنجا که دئیسم یک پدیده مربوط به دو قرن 17 و 18 است، آشنایى با سه دوره «قرون وسطى» ، «عصر رنسانس» و «عصر عقل» براى بررسى و تحلیل و روند پیدایش و رشد دئیسم، لازم به نظر مىرسد. علىاصغر هادوىنیا در مقاله خود تحت عنوان «دئیسم و اصول نظام سرمایهدارى» ، با توجه به این سه عصر، زمینههاى پیدایش دئیسم را چنین معرفى مىکند:
اروپاى قرون وسطا، یادآور اندیشه «مدرسیگرى» (اسکولاستیک) مىباشد. مدرسیگرى متکّى بر دو اصل است: یکى متون مسیحیت و دیگرى اندیشه یونان باستان. آنان در عرصه معرفت به خدا، هم «الهیات طبیعى» (عقلى) و هم «الهیات وحیانى» (نقلى) را مطرح مىکردند. چنین تمایزى توسط فلسفه توماس آکویناس رونق بیشترى یافت. به اعتقاد وى، الهیّات وحیانى جاى گفتوگو ندارد، ولى آن دیگرى را مىتوان مورد چون و چرا قرار داد. اگرچه هدف اصلى در نظام حکمى - کلامى آکویناس از تمایز بین این دو الهیات آن بود که بعضى احکام جزمى کلیسا مانند تثلیث و تجسّد، که با عقل قابل اثبات و حتى فهم نبودند، هرگز مورد چون و چرا قرار نگیرند و بدون چون و چرا پذیرفته شوند، ولى چنین شیوهاى عملاً مؤثّر نیفتاد. آنچه از این تمایز پدید آمد این بود که احکام دین را در معرض آزمون و بررسى قرار داد. در نتیجه، برخى از دستورات دینى با توجه به زمینه تفکّر و تجربه حسى در قرون بعدى نتوانست آنطور که شایسته است، در برابر دلایل جدید علمى - منطقى و آزمایشهاى نوین ایستادگى کند.
وى وحى را نیز واجب مىدانست؛ زیرا مهمترین حقایق الهى یا الهیات، همچون تثلیث و تجسّد قابل دسترس عقل نیست. در هر صورت، فلسفه مزبور کمک شایانى در روى آوردن به عقل و الهیّات طبیعى (عقل) داشت. اما هنوز الهیّات طبیعى نسبت به الهیّات وحیانى (نقلى) در مرتبه ثانوى بود. با گذشت زمان، الهیّات طبیعى ارتقاى رتبه یافت و همرتبه الهیّات وحیانى شد. گالیله با استدلال بر اینکه آیات کتاب مقدّس و هم آیات طبیعت (که عقل یکى از آنهاست) هر دو کلمة الله هستند، طبیعت و متن مقدّس را همتراز و رهنمون به خداوند مىدانست. اما به نظر مىرسد که او پا را فراتر نهاد و معتقد شد که باید «متشابهات» یعنى کتاب مقدّس رادر پرتو «محکمات» و علم جدید تفسیر نمود. قایل شدن به این مبناى طبیعى و مستقل براى دین، به تدریج، جاى برداشت اهل کتاب را از وحى مىگرفت. ریشه چنین عقبنشینى را باید در نارسایى و ضعف تعالیم کلیسا جستوجو نمود.» 16 چنانکه مطلب مزبور اشاره دارد، این خود کلیسا بود که باعث به وجود آمدن نهضتهاى ضد کلیسایى شد. یکى از این نهضتها «دئیسم» بود. ضعف کلیسا از یک سو، مربوط به بعضى تعالیم کلیسا، بخصوص تعالیم مربوط به خدا بود؛ و از سوى دیگر، مربوط به رفتارهاى ناشایست بعضى کشیشان و اختلافات آنها.
اصل «تجسّد» یا حلول لاهوت (خداوند) در ناسوت (عیسى مسیح)، که از دستورات الهیّات کلیسا شمرده مىشود و بر آن تأکید مىگردد، خداوند انساننما را در ذهنها ترسیم مىنماید.
برخى معتقدند که انگیزه گرایش انسان به خدا، جهل و نادانى او نسبت به عوامل ناشناخته طبیعت مىباشد. بنابراین، هر قدر علم بشر افزوده شود و بتواند علل طبیعى پدیدهها را کشف کند، انگیزه براى طرح فرضیهاى به نام «خداى آفریدگار و پروردگار» کاهش مىیابد.
تصویرى که تعالیم کلیسا از تقابل علل طبیعى و ماوراى طبیعى در اذهان ترسیم نمود و اصرار آن بر انتساب پدیدهها تنها به علل ماوراى طبیعى و ناتوانى بیش از حد این نظریه، با پیشرفتهاى علمى عصر نوزایى مقارن گشت. بنابراین، زمینه مناسب براى تبیین طبیعت خودکار در افکار دانشمندانى همچون لابلاس فراهم آمد.
با توجه به تصویر «خداى انساننم» و «خداى رخنهپوش» ، که در اثر تعالیم کلیسا در اذهان مردم شکل گرفته بود، بهتر مىتوان به گفته آگوست کنت درباره علت پیدایش خداپرستى طبیعى پى برد: «علم پدر طبیعت و کائنات را از شغل خود منفصل و او را به محل انزوا سوق داد و در حالى که از خدمات موقّت او اظهار قدردانى کرده او را تا سر حدّ عظمتش هدایت نمود.» «پدر خوبِ منفصل از خدمت» تعبیر شایستهاى است که مىتوان از خداى دئیسم نمود؛ خدایى که آفریدگار نظام احسن کنونى بوده، اما به دلیل کوتاهى دست او از هرگونه تصرف و اعمال نظر، بایسته سمت پروردگار نمىباشد.» 17
اگرچه اکتشافات علمى عصر نوزایى زمینه مساعدى براى شکلگیرى سؤالات بسیارى در اذهان درباره تعلیمات کلیسا به وجود آوردند، اما انحطاط اخلاقى کشیشان، لطمات بیشترى بر پیکره این نهاد وارد کرد. تناقض رفتارى ارباب کلیسا با تعالیمى که دعوت به رهبانیت و دورى از دنیا مىنمود؛ زمینه مساعدى براى خشم و طغیان و شورش مردم سامان داد.
اختلافات درون مذهبى: انحرافات اخلاقى ارباب کلیسا، زمینه پیدایش اصلاحطلبان مذهبى همچون لوتر، زونیگلى و کالون را در عصر نوزایى آماده نمود. آیین آنان مبتنى بر بازگشت به ریشههاى مسیحیت بود. حاصل اختلافات مزبور، جنگهاى متعدد میان کاتولیکها و پیروان مذهب نوپاى پروتستان بود. این جنگها فاتح نداشتند. اما چون پروتستانها به فرد استقلال مىدادند، به گونهاى که مىتوانست بىآنکه کشیش واسطه باشد، با خداى خود راز و نیاز کند، در عمل موفق به گسترش مذهب خود شدند. این امر براى کاتولیکها سنگین به نظر مىرسید. به همین دلیل، متوسّل به تشکیل دادگاه تفتیش عقاید، که محکمهاى مرکّب از کشیشان بود، شدند. آنانکه از آیین کاتولیک روى برگردانده بودند، محاکمه شده و بلافاصله تحویل مقامات مسئول مىشدند تا به عنوان «مفسد» سوزانده شوند. در هر صورت، تقارن نهضت اصلاحگرایان دینى همچون لوتر و کالون با چنین عملکرد وحشیانهاى که از سوى کلیسا صورت مىگرفت، این تفکر دینى قرون وسطا را، که ایمان در درجه اول قبول حقایق وحى شده بر مبناى قبول و وثاقت کلیسا مىباشد، مورد تردید قرار داد و زمینه را براى توجه به بینشهاى صرفاً فلسفى همچون «خداشناسى طبیعى، که ناهمگونى کامل با تعالیم مسیحیت داشت، فراهم آورد.» 18 علاوه بر این موارد، ظهور بعضى جنبشها و مکاتب از قرن 16 میلادى نیز به پیشرفت دئیسم، کمک کرد؛ مکاتبى همچون:
- anti - Trinitarianism : مکتب ضدّ تثلیتگرایى - unitarianism : مکتب وابسته به کلیساى یونیتارى که تثلیث و الوهیت عیسى را قبول نداشتند - Secularism : مکتب سکولاریزم (طرفدار جدایى دین از سیاست) - anti cleri calism : مکتب مخالف کلیسا - Evas tianism : مکتب وابسته به توماس اراستوس که قایل به سلطه دولت بر کلیسا بود - Arminianism : مکتب آرمینگرایى که در مقابل کالونیسم بود - Socinianism : مکتب سوسینیوسگرایى که منکر تثلیث و الوهیت عیسى بود شورشهاى عمومى علیه مرجعیت کلیسا نیز از عوامل دیگر بودند. 19 چنانکه قبلاً گفته شد: دئیسم پدیدهاى است مربوط به دو قرن 17 و 18. بررسى اوضاع و احوال این دوران و فضاى علمى حاکم بر آن نیز مىتواند به تبیین بیشتر مکتب دئیسم کمک کند. ایان باربور در کتاب علم و دین خود، قرن 18 و جریانات فکرى مربوط به این قرن را چنین توصیف مىکند: «قرن هیجدهم را عصر عقل 20 مىنامیدند و انتظار مىرفت که آرمان عقلانیت که در علم جلوهگر شده بود، عرصه همه فعالیتهاى انسانى را در بر بگیرد.» این نهضت فکرى نوین، که روشنگرى 21 نامیده مىشد، پدیده چند چهرهاى بود. طبیعت چونان دستگاهى جبرى و خود استوار نگریسته مىشد که کار و کردارش باید بر حسب نیروهاى طبیعى تبیین شود. خداوند در حد یک فرضیه قابل بحث بود که بعضى به عنوان فرض معقول 22 از آن دفاع مىکردند و دیگران به عنوان جزم 23 یا عقیده جزمى بىپایهاى که ساخته و پرداخته کلیساى مرتجع است، آن را تخطئه مىکردند. سرانجام، روحیه غالب، همانا اطمینان به کمالپذیرى انسان و نیل به جامعه دلخواه به مدد کاربرد علم در همه شئون زندگى بود.
البته در اروپاى قرن هیجدهم بسیارى کسان بودند که هنوز به مفاهیم سنّتى دینى اذعان داشتند، ولى نظرگاه متمایز و در واقع، صفت ممیّزه رهبران فکرى روشنگرى همانا شریعت عقل 24 [=دین عقلانى] بود که رشد و غلبه و افولش را مىتوان در سه مرحله متداخل 25 پىجویى کرد: در مرحله نخستین، که به نوعى ادامه نگرش اهل ذوق بود، شریعت عقل و وحى را دو طریقه بدیل یا علىالبدل مىشمردند که هر دو به حقایق بنیادى یگانهاى منتهى مىشوند. هسته مشترک این حقایق بنیادى و مقبولات عام را شامل سه مفهوم عمده، یعنى خداوند، سلوک اخلاقى و بقاى روح مىدانستند. این سه اصل را از جوهر مسیحیت مىگرفتند و مسیحیت را «یک نوع شریعت عقل مىشمردند که اصولش را هر کسى در هر عصرى مىتواند براى خودش کشف کند.» مرحله دوم که رونق بازار خداپرستى طبیعى (=دئیسم) بود، الهیات طبیعى را جانشینى براى وحى تلقّى مىکرد. تعریف و مفهوم سنّتى خداوند تا حدّ زیادى تحت تأثیر علم جدید تعدیل یافته بود... در کفایت عقل، کوچکترین شک و شبههاى نبود و به وحى یا کتاب مقدّس نقش تبعى داده شده بود. الهیّات مبتنى بر وحى (وحیانى) در موضع دفاعى بود؛ چنانکه - فىالمثل - از کتاب دین طبیعى و الهى 26 [1736]، اثر اسقف باتلر برمىآید. نشانه بیمارى نماى زمانه او همین است که باتلر تلاش مىکند وحى را با قیاس کردن آن با الهیّات [که به نظر او چندان قبول عام یافته بوده، که نیاز به دفاع نداشت ]توجیه کند....» 27 ایان باربور در ادامه توصیف قرن 18، تعالى انسان را در این قرن چنین شرح مىدهد: «خوشبینى به انسان در بسیارى از نوشتههاى قرن هیجدهم، فرق و فاصله عمدهاى را از سنّت مسیحى نشان مىدهد. در این آثار، مىخوانیم که انسان گناهکار فطرى نیست، بلکه با فطرت نیک به دنیا مىآید و هر فسادى که مىآموزد از جامعه است.» انتظاراتى که در مورد ترقّى انسان داشتند، حد و مرزى نمىشناخت.. تصور مىکردند که علم و پیشرفت مادى، خود به خود، خوشبختى و فضیلت به بار مىآورد. انسان مىتوانست بهشت را براى خود بر روى زمین بسازد... انتظار داشتند که انسان به اعتلاى بىسابقهاى دست پیدا کند و بر آن بودند که اگر افراد و جوامع فقط از اصول عقل تبعیت کنند، ریشه شرّ از جهان کنده خواهد شد. این عصر، نقطه مقابل عصر شکّاکیت و در واقع، عصر ایمان شگرف بود؛ ایمان به انسان و مقدوراتش. برداشتى که از طبیعت و خداوند و انسان داشتند، فحواى اصالت عقلى واحدى داشت. 28 به طور خلاصه، در بررسى زمینههاى پیدایش دئیسم، مىتوان چنین گفت: از یک سو، کلیسا و دین کلیسایى نتوانستند تعالیم خود را به نحو قابل قبولى ارائه دهند و همین بود که باعث شد تعالیم کلیسا نارسا و غیرعقلانى جلوه کند. انحطاط اخلاقى کلیسا و اختلافات درون مذهبى نیز به این پدیده کمک کردند.
از سوى دیگر، آن دوران، دوره شکوفایى و اوج عقلگرایى و الهیّات طبیعى بود. ظهور بعضى مکاتب عقلگرا و عمدتاً ضد کلیسایى نیز مؤثر بودند. از اینرو بود که بین ارتدوکس (که قایل به سنّت، مرجعیت کلیسا و وحى بودند) و بین آزاد اندیشان (که دنبال دین سازگار با طبیعت عقل بودند)، نزاع وجود داشت و به گفته دائرةالمعارف دین، ارتدوکسها نیاز به یک اصطلاح داشتند تا خود را از آزاد اندیشان جدا کنند و آزاد اندیشان دینى هم نیاز به اصطلاحى داشتند تا خود را از ملحدان صرف جدا کنند. دئیسم ( deism ) هر دو نیاز را برآورده مىکرد. 29
هرچند از خلال مباحث گذشته، بخصوص مبحث «تعریف دئیسم» بسیارى از باورهاى دئیستها با وجود اختلاف در آنها روشن شد، اما بجاست بعضى از این اصول بیشتر تبیین شوند:
این موارد را مىتوان از اصول تفکر دئیسم در باب خداشناسى نام برد: 30 1. خدا به عنوان علت اولى، جهان را خلق کرد.
2. خداوند قوانین غیرمتغیّرى خلق کرده است که اداره جهان توسط آنها صورت مىگیرد.
3. خداوند به هیچ وجه در خلقت خود، نافذ مطلق نمىباشد، بلکه همچون ساعتسازى 31 است که مافوق ساعتى است که آن را ساخته و به حرکت در آورده است. خداوند نیز مافوق خلقت خود و کاملاً جدا و بیگانه از آن مىباشد. خداوند در جهان غایب است و تأثیرى بر روند آن ندارد. 32 روشن است این تصویرى که دئیسم از خداى «آفریدگار و نه پروردگار» ارائه کرد درصدد قطع مداخله خداوند پس از خلقت بود. این امر اختصاص به رابطه خدا و طبیعت مادى نداشت، بلکه انسان نیز، که جزئى از طبیعت مادى در نظر گرفته شده، از این جدایى بىبهره نبود و هرگونه مداخلهاى (تکوینى یا وحیانى) از طرف خداوند در سرنوشت بشر مردود تلقّى گردیده است. 33 با توجه به عقاید دئیسم در باب خداشناسى، مىتوان دریافت که سایر باورهاى آنها در باب نبوّت و انسان نیز مبتنى بر همین باورهاى خداشناسى هستند:
باورهاى دئیسم در این قسمت، چنین هستند:
1. وحى باید مطابق با عقل بوده و کاملاً عقلانى باشد. چنین برداشتى در عمل، منجر به انکار وحى و یا تفسیرهاى صرفاً عقلانى از گزارههاى کتاب مقدّس گردید.
2. مکتب دئیسم به تبع نفى دخالت خداوند پس از خلقت، در مورد معجزات، که یکى از عقاید همه ادیان الهى است، به توجیهات طبیعى پناه مىبرد. ایان باربور در این زمینه مىگوید: «نظر ما بر این است که نظرگاه غالب امروز، یک باز نمودن طبیعى (دئیستى) از خداوند و طبیعت را با شناخت اگزیستانسیالیستى از عمل خداوند در حوزه هویّت انسانى جمع مىکند. به عنوان نمونه، نجات بنىاسرائیل را از راه بحر احمر در نظر آورید. امروز بر طبق رایجترین تفسیر، این عمل یک معجزه ماوراءالطبیعى نبود، بلکه یک تند باد شرقى (سفر خروج 14:21) بوده که مىتواند به سادگى به عنوان یک پدیده طبیعى تبیین شود، ولى پدیدهاى است که بنىاسرائیل همچون عمل خداوند تفسیر کرده است.» 34 از آنجا که انکار وحى از مهمترین عقاید مکتب دئیسم است، بلکه چنانکه دائرةالمعارف روتلج مىنویسد: «نکته اصلى و مشترکى که دئیستها را از خداباوران سنّتى جدا مىکند، موضوع وحى الهى است، دئیست انکار مىکند که خدا به ما حقایقى را وحى مىکند؛ حقایقى که اعتقاد به آنها براى ما اهمیت دارد، اما عقل بشر نمىتواند خودش به آنها دست یازد.» 35 مناسب است نظریات مختلف در مورد ارتباط «عقل و وحى» و یا به صورت کلىتر، «علم و دین» به اجمال ذکر شوند تا جایگاه نظریه «دئیسم» در اینباره بیشتر روشن شود:
آراء موجود درباره ارتباط عقل و وحى را مىتوان به پنج نوع تقسیم کرد:
نوع اول: گفته شود: «وحى آمده است تا ما را از عقل بىنیاز کند.» مراد از «عقل» در اینجا، مجموعه طرق عادى کسب معرفت است. قایلان به این نظریه مىگویند: آنچه ایشان در علوم تجربى، اخلاق، پزشکى و سایر علوم نیاز دارند، همه در کتاب مقدس آمده است و در مورد همه چیز باید به کتاب مقدّس رجوع کرد؛ زیرا خداوند منّت نهاده و همه چیز را در اختیار ما گذاشته است. این منظور را در غرب به ترتولیانوس ( Trajan ) نسبت مىدهند. در میان مسلمانان، به یک معنا مىتوان گفت: اخباریان به چنین نظرى قایلند.
نوع دوم : وحى آمده است تا ما عقلمان را درباره مفاد آن به کار اندازیم. قایلان به این نظریه معتقدند، نباید گمان کنیم که مىتوانیم بدون توسّل به وحى، به حقیقتى دسترسى پیدا کنیم.
متون مقدّس هستند که ما را به حقیقت مىرسانند. متون مقدّس ما را از عقل بىنیاز نکردهاند، بلکه مىگویند: عقلتان را درباره ما به کار ببرید تا حقایق را بفهمید. این نظر، نظرى است که رهبر آن در غرب آگوستین قدّیس است.
نوع سوم: تفوّق عقل بر وحى که مبدع آن ابن رشد اندلسى است. غربىها مىگویند: ابن رشد اولین کسى بود که این نظریه را در ذهنها مطرح کرد... این نظر ابن رشد در جهان اسلام، مورد توجه قرار نگرفت و اصولاً ابن رشد یک شخصیت مبغوضى تلقّى مىشود، ولى در غرب دو کتاب ابن رشد به لاتین ترجمه شد و مکتبى به نام «ابن رشدگرایى» به وجود آمد...
نوع چهارم: هماهنگى میان عقل و وحى است؛ هماهنگى عقل و وحى از راه جدا ساختن قلمروهاى آن دو از یکدیگر، نه اینکه در قلمرو واحدى هماهنگى داشته باشند؛ چرا که هیچ کس منکر تعارض ظاهرى میان عقل و وحى نیست. توماس آکویناس در غرب این نوع چهارم از ارتباط را مطرح کرد و قایل شد که عقل قلمرو خاص خود را دارد و همینطور وحى. درباره اینکه زمینه و قلمرو دین و عقل چیست، قایلان فراوانى وجود دارند. توماس آکویناس مىگفت: عقل به امورى مىپردازد که در قلمرو محسوساتند و دین به امورى مىپردازد که این امور فراتر از محسوساتند. برخى دیگر گفتهاند: اختلاف قلمرو عقل و وحى در این است که عقل در باب امور ناظر به واقع و دین در باب امور ارزشى بحث مىکند. نظر سوم در این باره آن است که دین به ما راه سعادت، و عقل به ماه راه معرفت را مىآموزد. نظر چهارم هم آن است که دین به ما غایات و اهداف را مىدهد و عقل به ما وسایل و ابزار روشهاى رسیدن به اهداف مطلوب دین را ارائه مىکند.
نوع پنجم : این دسته معتقدند: زبان دین یک زبان عرفى است. هدف اصلى دین ارشاد و هدایت انسانها به سوى شناخت کمال مطلق و به دست آوردن مقام بندگى در مقابل ربوبیت پروردگار است. در این زبان، به شیوه سنّتى هیچ علمى سخن گفته نمىشود و بناى تعلیم هیچ علمى هم در متون دینى نیست. 36 روشن است که از میان این انواع، دئیسم همان نظر نوع سوم، یعنى تفوّق عقل بر وحى را مىپذیرد، اما مقایسه نظر این مکتب و نظر ابن رشد اندلسى، بحث جداگانهاى را مىطلبد که این نوشته را مجال آن نیست.
به نظر مىرسد عقیده به وجود پاداش و جزا در جهان آخرت مورد قبول همه دئیستها باشد. به گفته دائرةالمعارف فلسفه، لرد هربرت (پدر دئیسم انگلیس) در کتابى که در لندن چاپ کرد، عقاید مشترک دئیستها را مطرح نمود که یکى از آن عقاید، همین عقیده به وجود پاداش و جزاست. به گفته همین منبع ،اینها عقایدى است که تقریباً توسط همه دئیستهاى بعدى پذیرفته شدهاند. 37 البته ساموئل کلارک در بیان چهار نوع دئیسم، تنها نوع اول را معتقد به معاد مىداند و سه نوع بعد را منکر معاد تلقّى مىکند. (این موضوع در ادامه خواهد آمد) .
از آنجا که عقل در مکتب دئیسم از جایگاه والایى برخوردار است، مىتوان به ارزش انسان نیز از این طریق پى برد. بعضى از دئیستها، مثل توماس جفرسون ( Thomas Jefferson, 6281-3471 ) پیرو «فلسفه انسانگرایى» 38 بودند.
طبق این مکتب، خداوند قوانین غیرمتغیّرى خلق کرده است که اداره جهان توسط آنها صورت مىگیرد، وظیفه اصلى و اساسى زندگى انسان در این جهان، تطبیق رفتارى خود با قوانین طبیعى مىباشد که توسط خداوند خلق شدهاند. 39 چنانکه قبلاً گفته شد، لرد هربرت در کتابى عقاید مشترک دئیستها را مطرح نمود که در آن، در مورد انسان چنین آمده است: «انسان باید خدا را عبادت کند. بخشهاى اصلى عبادت الهى، فضیلت و تقوا مىباشند. انسان باید به خاطر گناهانش متأسف باشد و از آنها توبه کند.» 40
دائرةالمعارف روتلج در بحث از دئیسم، چهار نوع دئیسم را معرفى مىکند. در مورد این انواع، چنین مىنویسد: «ساموئل کلارک ( Samuel Clarke ) [فیلسوف و متکلم] در مجموعه دوم اثرش با نام سخنرانىهاى بویل ( Boyle lectures )، که در سال 1705 ایراد شد، چهار نوع دئیسم را برمىشمرد:
الف. به گفته ساموئل کلارک، مهمترین نوع دئیسم به وجود خدا، به معناى موجود متعالى که قادر و عالم مطلق است و خیر محض و خالق جهان است، اعتقاد دارد. از سوى دیگر، دئیست از نوع اول، اعتقاد دارد که خداوند تدبیر الهى خود را نسبت به جهان اعمال مىکند. خدا انسان را با وظایف دینى و اخلاقى آفریده و براى او زندگى دوبارهاى آماده نموده است که در آنجا، به انسان خوب پاداش داده مىشود و انسان بدکار مجازات مىشود. اما این دئیست نظریه وحى الهى را رد مىکند و تنها آنچه را که قابل فهم بشریت است، مىپذیرد.
ب. در نوع دوم، فرد دئیست در مورد صفات خدا و تدبیر الهى، همین دیدگاه را دارد، اما علاوه بر وحى الهى، جاودانگى انسان و هر نوع جهان دیگرى براى پاداش و جزا را نیز رد مىکند.
ج. نوع سوم دئیست اعتقاد دارد که آفریدگار متعال جهان نسبت به اعمال طبیعى جهان تدبیر الهى دارد، اما صفات اخلاقى خیر و عدالت را ندارد و نسبت به سعادت بشر بىتفاوت است. روشن است که چنین دئیستى وحى الهى و جهان دیگر براى پاداش و جزا را نیز رد مىکند.
د. افراطىترین نوع دئیسم نه تنها صفات اخلاقى آن موجود متعالى و هر نوع اهمیت الهى نسبت به سعادت بشر را انکار مىکند، بلکه تدبیر موجود متعالى نسبت به اعمال طبیعى جهان را نیز انکار مىکند. به عقیده دئیست از این نوع، موجود متعالى هرچند بىنهایت قادر و عالم است، اما تنها ماده در حرکت را خلق کرده و هیچگونه حادثه طبیعى خاص را در جهان موجب نشده یا حتى قوانین طبیعى را، که این حوادث با توجه به آنها وقوع مىیابند، وضع نکرده است. از بیان کلارک، به دست مىآید که انکار وحى الهى بین این چهار نوع دئیسم مشترک است. به نظر او، منصفترین نوع دئیسم اذعان مىکند که خدا اخلاقاً کامل است و جهان آینده مربوط به پاداش و جزا را نیز آماده نموده است. نوع دیگر دئیسم نیز کمالات اخلاقى را به خدا نسبت مىدهد، اما با این مشکل گرفتار است که توضیح دهد: چرا چنین موجودى جهانى دیگر براى پاداش و جزا قرار نداده است؟ دو نوع اخیر دئیسم هرگونه صفات اخلاقى را از خالق نفى مىکنند. کلارک در ردّ این دو مىگوید: حقایق اخلاقى عینى مستقل از هرگونه اراده الهى وجود دارند و در نتیجه، موجودى که عالم و قادر مطلق است، نمىتواند صفات اخلاقى خیر، عدالت و حقّانیت را نداشته باشد...» 41
دئیسم مثل بسیارى از مکاتب دیگر، مشکلات و ضعفهاى خاص خود را داشت؛ ضعفهایى که بعضاً ناشى از افراطىگرىهاى این مکتب بود. مىتوان این مشکلات را یکى از دلایلى دانست که باعث شدند دئیسم پدیدهاى مربوط به قرن 17 و 18 میلادى باشد و پس از آن نتوان کسى را یافت که خود را متعلّق به این مکتب بداند، هرچند بعضى باورهاى دئیستى کماکان پابرجا بودند.
بعضى از این مشکلات عبارتند از:
ایان باربور این ضعف را چنین توصیف مىدهد: «بىرونقى خداپرستى طبیعى را مىتوان در درجه اول به ضعف ذاتى خودش نسبت داد. «مهندس فلکى»، که ماشین جهان را به راه انداخته و آن را به امان خود رها کرده است، مهجور و بىتشخیص مىنمود؛ خدایى نبود که پروایى به انسان یا عملاً ارتباط و اتصالى به او داشته باشد، یا «موجود»ى که شنونده دعا و قبله نیایش باشد. عجبى نیست که چنین خداى بى عملى که اعتنا و ارتباطى با زندگى روزمرّه بشرى ندارد، بدل به فرضیهاى در باب اصل و منشأ جهان یا لقلقه لسانى شود که مىبیست به کلى و به زودى ترک تعلّق از او کرد. خداپرستى طبیعى بیش از آن انتزاعى و اصالت عقلى بود که بتواند مقبول طمع مردم عادى شود...» 42
از خصوصیات بارز بسیارى از دئیستها، مبارزه با کلیسا و آموزههاى مسیحیت بود. کتاب علم و دین در این زمینه مىنویسد: «خداپرستان طبیعى [=دئیستها] با سیطره کلیسا در افتاده بودند. مسیحیت سنّتى به نحو روز افزونى به عنوان دشمن شریعت عقل قلمداد مىشد. معجزات را به عنوان خرافات 43 بدوى تخطئه مىکردند و نمونههایى از بیدادگرى و بىاخلاقى از روایات و حکایات کتاب مقدّس بیرون مىکشیدند. اصول و عقاید و شعائر دینى، به این بهانه که با روحیه جدید نمىخواند، مشکوک و بىنیاز شمرده مىشد. در انگلستان، این حمله، معتدل و مهار شده بود. در فرانسه، تند و کینهتوزانه بود و بر اثر سخت کیشى [سنّتگروى] انعطافناپذیر کلیسا و اقدامات سرکوبگرانهاش، تشدید شده بود. ولتر( Voltaire ) 44 همه هوش و هنرش را معطوف به دست انداختن مسیحیت کرده بود، هرچند که تا پایان عمرش، خداپرست طبیعى باقى ماند...» 45
دائرةالمعارف روتلج این دو مورد را چنین توضیح مىدهد: «دئیسم خالى از مشکلات و افراطگرىهاى خاص خود نبود؛ اول آنکه دئیسم هیچ وقت توافقى بر اینکه کدامیک از اعتقادات اساسى و بنیادىاند نداشت. بعضى خلود را رد مىکردند، در حالى که دیگران آن را به عنوان مرکزى براى دین طبیعى مىدانستند. ثانیاً، این نظریه، که یک دین همگانى و بنیادى طبیعى مشترک بین همه انسانها از آغاز خلقت، وجود دارد، یک اسطوره از کار در آمد و به طور کامل، مورد حمایت مطالعات تاریخى نبود و در نهایت اینکه از آنجا که قابلیت عقل براى حلّ اینگونه سؤالات اصلى و غایى، با جملات جدى مواجه شد، خود دئیسم زیر سؤال رفت؛ زیرا بر خلاف ارتدوکس، دئیسم هر نوع ادعاى دینى را که مىتوانست با عقل بنا نهاده شود، رد مىکرد. از اینرو، هرچند عقاید دئیستى (مثل اعتقاد به حقّانیت الهى، اعتقاد به وظایف اخلاقى نسبت به دیگران و غیره) باقى است، اعتقاد دئیسم بر قدرت عقل براى گشودن یک دین همگانى طبیعى براى ما، تا حدّ زیادى منسوخ و امرى مربوط به گذشته است.» 46 مؤیّد نکته اول مورد اشاره در دائرةالمعارف روتلج، یعنى عدم وجود اعتقادات مشترک بین دئیستها، چهار نوع دئیسم است که قبلاً معرفى گردیدند، هرچند اختلافات جزئى بین دئیستها بسیار بیشتر از این موارد است.
هرچند دئیسم مکتبى بود که در کمتر از دو قرن پس از ظهورش، رو به زوال نهاد، اما نباید اهمیت این مکتب را در آن دوران و میراثى که براى دورههاى بعد به جا گذاشت نادیده گرفت.
دئیسم (هرچند به صورت افراطى) نقش عقل در پذیرش آموزههاى دینى را مورد تأکید خاص خود قرارداد و بعضى از ضعفهاى کلیسا و تعالیم آن را به وضوح بیان کرد. بسیارى از باورهاى عقلگرایانه دئیسم در دورهها و مکاتب بعدى نیز طرفداران بسیارى داشتند.
دائرةالمعارف فلسفه تحت عنوان «میراث دئیسم» 47 این امر را بیشتر روشن مىکند: «دئیسم تاریخى در اصل، عقلگرایى بود که کاربردش در این بود... دئیسم عمدتاً این نظریه را انتشار داد که هدف دین اخلاق است و هر چیزى که به طور سنّتى وراى عقل تعلیم داده شود، غیرضرورى و اضافى است. یک پیشرفت عمومى جنبش دئیستى، طلوع مکتب « The higher Criticism » بود. کتاب مقدّس دیگر بسیار مقدّس شمرده نمىشود و وحى شفاهى آن دیگر به طور جزمى مورد قبول نیست. پیشرفت دوم بررسى فراوان دین تطبیقى بود. پیشرفت سوم پدید آمدن «فلسفه دین» بود.
در حقیقت، دئیسم از بین نرفت و حتى ضعیف هم نشد و اکنون نیز (براى آنها که همعقیده با ولتر مىگویند باید خدایى باشد و براى آنهایى که همراه با روسو مىگویند که آنها مىدانند خدایى هست) وجود دارد، هرچند شاید باید به این نام نباشد... دئیسم بسته به شرایط فرهنگى - ملّى متفاوت کشورها، آثار متفاوتى در کشورهاى مختلف داشت. در ظاهر، به نظر مىرسد که در اواخر قرن 18 در انگلستان دئیسم ناپدید شد... با این حال، در سال 1790 وقتى بورک ( Burk ) پیروزمندانه پرسید: «در چهل سال اخیر، چه کسى متولد شده که یک کلمه از آثار کولینز ( Collins )، تولاند ( Toland )، تیندال ( Tindal ) و مرگان ( Morgan ) و آن نسلى که خود را آزاد اندیش 48 مىنامیدند خوانده باشد؟ الآن چه کسى آثار بولینگ بروک ( Bolling broke ) را مىخواند؟ چه کسى تا حالا یک کتاب از او را از آغاز یا پایان خوانده است؟» [منظور او این بود که مکتب دئیسم دیگر از بین رفته است]، او از نظر تاریخى اشتباه مىکرد و در اشارهاى شتابزده بود؛ چون در قرن 19 ناشران رادیکالى همچون ویلیام بن بو ( William Benbow )، ویلیام هن ( William Hone ) و از همه برجستهتر، ریچارد کارلیل ( Richard carlile) (1790- 1843 )، که همگى سیاستمدار و در عین حال، اصلاحطلب دینى بودند، مغازههاى معروف خود را از مجلات (مثل The Deist یا Moral Philosopher 1819 - 1820 ) و جزوات و چاپهاى مجدّد و ارزان و گزیدهاى از آثار روشنفکرانى از سالهاى مختلف از جمله دئیستهاى انگلیسى، هیوم، ولتر و روسو از فرانسه و پین ( Paine ) و الیهو پالمر ( Palmer Elihu ) از امریکا پر کردند. این مبارزه در سرتاسر قرن 19 ادامه یافت و در قرن حاضر نیز در سطح عقلانى بالاترى توسط افرادى از مکاتبى همچون «یونیتاریانیسم» 49 [وابسته به کلیساى یونیتارى]، انجمن «فابیان سوسیالیستى» ، 50 انجمنهاى انسانگرا و عقلگرا و دیگران باقى است....
با کمى استثنا، دئیستها در همه کشورهاى به اصطلاحِ اجتماعى و سیاسى علاقهمند بودهاند و با گذشت زمان، جدا کردن جنبههاى صرفاً دینى عملاً غیرممکن است. دئیسم به عنوان یک نشانه شورش علیه ارتدوکس و دگماتیسم 51 باقى است.
به طور خلاصه، دئیسم تأکید فرد بر حقش نسبت به فکر کردن براى خودش، در همه موضوعات و انتقال افکارش به دیگران براى سعادت عمومى است. این نکته تأکید بر اصل همانندى بشریت است. این امر نشانه طلوع سکولاریزم و شروع مدرنیته در الهیّات است. دئیسم به این معنا هنوز زیستا است و هرچند روشنفکرى امروزه یک بنیاد فلسفى متفاوت با عقلگرایى ساده قرون 17 و 18 را ادعا مىکند، اما روحش شبیه همان دئیسم تاریخى است. ظهور اولیه دئیسم در همه کشورها قویّاً با رشد روح تولرانس ( Toleration ) برانگیخته شد و دئیسم نیز به نوبه خود، قوّیاً به ادامه رشد و قبولى تولرانس توسط دیدگاههاى دیگر کمک کرد. شاید در عالىترین معنا، این میراث اصلى دئیسم تاریخى براى دنیاى مدرن باشد.» 52
در پایان این مقاله، به اجمال دئیسم و عقاید آن از دیدگاه اسلام و فلاسفه مسلمان بررسى مىشوند:
اگر اعتقاد کلى دئیسم را قطع ارتباط خداوند با بشر پس از خلقت و در نتیجه، انکار وحى بدانیم، روشن است که اسلام به طور، قطع در مقابل چنین دیدگاهى قرار دارد. به عقیده فلاسفه مسلمان، خداوند علت حقیقى و علت هستىبخش براى عالم و همه موجودات ممکن است.
توضیح آنکه: علت گاهى به موجودى اطلاق مىشود که وجود معلول، وابستگى حقیقى به آن دارد، به گونهاى که جدایى معلول از آن، محال است. این را «علت حقیقى» مىنامند؛ و گاهى به موجودى اطلاق مىشود که در فراهم آوردن زمینه پیدایش معلول، مؤثر است، ولى وجود معلول وابستگى حقیقى و جداناپذیر به آن ندارد. در این صورت، آن را «علت اعدادى» مىگویند.
چنانکه گفته شد، علیت خداوند براى موجودات از نوع علیّت هستىبخش است. علت هستىبخش داراى ویژگىهایى است؛ از جمله اینکه علت هستىبخش، علتى است حقیقى و از اینرو وجود او براى بقاى معلول نیز ضرورت دارد. بنابراین، قطع ارتباط خداوند با مخلوقات پس از خلقت، باطل است.
این مطلب را با توجه به اصول حکمت متعالیه ملّاصدرا مبنى بر مراتب داشتن وجود و اصل تعلّقى بودن وجود معلول و عدم استقلال آن نسبت به علت هستى بخش، بهتر مىتوان تبیین کرد. حاصل آن، این است که همگى علتها و معلولها نسبت به خداى متعال، عین فقر و وابستگى و نیاز هستند و هیچگونه استقلالى ندارند. از اینرو، خالقیّت حقیقى و استقلالى، منحصر به خداى متعال است و همه موجودات در همه شؤون خودشان و در همه احوال و ازمنه، نیازمند به وى مىباشند و محال است که موجودى در یکى از شئون هستىاش بىنیاز از وى گردد. بنابراین، آنچه از برخى فلاسفه غربى نقل شده که جهان طبیعت مانند ساعتى است که یک بار و براى همیشه کوک شده و دیگر کارکردنش نیاز به خدا ندارد، دور از حقیقت است، بلکه جهان هستى در همه شؤون و اطوارش نیازمند خداى متعال مىباشد و اگر لحظهاى از افاده هستى خوددارى کند، هیچ چیزى باقى نخواهد ماند. 53 از سوى دیگر، اعتقاد به وجود وحى و لزوم آن از لوازم مسلمان بودن است ضرورت بعثت انبیا و ارتباط آنها با خداوند از طریق وحى، امرى است که اندیشمندان مسلمان براى اثبات آن دلایل گوناگونى ارائه کردهاند. یکى از دلایل برهانى است که آیةالله مصباح یزدى، در ضمن سه مقدّمه بیان مىکنند که به طور خلاصه به این سه مقدّمه اشاره مىشود:
1. هدف آفرینش انسان این است که با انجام دادن افعال اختیارى، مسیر تکامل خود را به سوى کمال نهایى بپیماید؛ کمالى که جز ز مجراى اختیار و انتخاب به دست نمىآید.
2. اختیار و انتخاب آگاهانه علاوه بر قدرت بر انجام کار و فراهم شدن زمینههاى بیرونى براى کارهاى گوناگون و وجود میل و کشش درونى به سوى آنها، نیاز به شناخت صحیح نسبت به کارهاى خوب و بد و راههاى شایسته و ناشایسته دارد. پس مقتضاى حکمت الهى این است که ابزار لازم براى تحصیل چنین شناختهایى در اختیار بشر قرار دهد.
3. شناختهاى عادى انسانها، که از همکارى حسّ و عقل، به دست مىآیند، هرچند نقش مهمى در تأمین نیازمندىهاى زندگى ایفا مىکنند، اما براى بازشناختن راه کمال و سعادت حقیقى در همه ابعاد فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و دنیوى و اخروى کافى نیستند. مؤیّد این حرف آن است که - مثلاً - با وجود تلاشهاى هزاران دانشمند متخصص در امور حقوقى و قانونى در طول هزار سال، هنوز هم یک نظام حقوقى صحیح و کامل و همه جانبه به وجود نیامده است، علاوه بر اینکه تمام همّ و تلاش حقوقدانان و قانونگذاران صرف تأمین مصالح دنیوى و اجتماعى شده و مىشود و هرگز اهتمامى به تأمین مصالح اخروى نداشتهاند.
با توجه به مقدّمات سهگانه، به این نتیجه مىرسیم که مقتضاى حکمت الهى این است که راه دیگرى وراى حسّ و عقل براى شناختن مسیر تکامل همه جانبه در اختیار بشر قرار دهد تا انسانها بتوانند مستقیماً یا با وساطت فرد یا افراد دیگرى از آن بهرهمند شوند و آن همان راه وحى است که در اختیار انبیاعلیهم السلام قرار داده شده است و ایشان به طور مستقیم و دیگران به وسیله ایشان، از آن بهرهمند مىشوند و آنچه را براى رسیدن به سعادت و کمال نهایى لازم است، فرا مىگیرند. 54 خلاصه آنکه اعتقاد اصلى دئیسم مبنى بر قطع ارتباط خداوند با مخلوقات پس از خلقت و انکار وحى، تضاد روشنى با مبانى اسلامى دارد و از دیدگاه فلاسفه مسلمان، اعتقادى باطل و مردود شمرده مىشود.
- پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تاریخ فلسفه غرب، ج 2، 1379؛ - تقى صوفى نیارکى، مجله حکومت اسلامى، سال ششم، ش 3، مقاله «نقدى بر مقاله خط اعتدال در نهضت مشروطیت ایران » .
1 . atheism.
2 . See: paul, Edwards, The Encyclopedia of philosophy, V. 1&2, P. 623 / Elide Mircea, The Encyclopedia of Religion, V. 3&4, P. 262 و نیز ر.ک: علىاصغر هادوىنیا، «دئیسم و اصول نظام سرمایهدارى» ، فصلنامه کتاب نقد، ش 11.
3 - ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1362، ص 25.
4 . Letter to a Deist.
5 . Christian Deists.
6 . Eliade Mircea, Op.cit, p.p. 262- 362.
7 . OcraiG Edward, Rout \ Encyclopedia of philosophy, V. 2, p. 358.
8 . Edwards paul, Op.cit V.1&2, P 723.
9 - پرویز بابایى، فرهنگ اصطلاحات فلسفه، نگاه، 1374، ص 87.
10 - مارى بریجانیان، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1371، ج 1، ص 208 و 209.
11 . Instruction chretienne.
12 . see: Edwards, paul, Op.cit, V.1&2, p. 723 / Mircea Eliade, Op.cit, V. 3&4, P. 362 و نیز ر.ک: علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
13 . History of England.
14 . Edwards Paul, Op.Cit, V. 1&2, P. 723.
15 . Edwards Paul, Op.Cit, V. 1&2, P. 723.
16 - علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
17 - علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
18 - علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
19 . Edward paul, Op.Cit, V. 1&2, P. 723.
20 . Age of Reasow 21 . Enlighteane.
22 . reasonable assuption.
23 . dogma.
24 . rational religion.
25 . overlapping.
26 . Anology of religion, natural and Revealed 27 - ایان باربور، پیشین، ص 71- 76 / ص 78 - 79.
28 - ایان باربور، پیشین، ص 71- 76 / ص 78 - 79.
29 . Eliade Mircea, Op. Cit, V. 3 & 4, p. 362.
30 - ر.ک: علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
31 - نویسنده مقاله «دئیسم و اصول نظام سرمایهدارى» ، تمثیل به «ساعتسازى لاهوتى» را منشأ یک انحراف بزرگ مىداند. او مىنویسد: «یکى از روشهاى رایج در علوم که پس از قرون وسطا، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، روش قیاس و تمثیل مىباشد.» تمثیلهایى همچون ساعتسازى لاهوتى توسط رابرت بویل و یا دست راهنما توسط هوجسن و دست نامرئى از موارد بارز استفاده از این روش مىباشد. اما باید دید که روش مزبور داراى چه کاستى مىباشد و چگونه تمثیل «ساعت سازى لاهوتى» مبتلا به انحرافى گردید که بهترین زمینه را براى تبیین خداشناسى طبیعى و عدم مداخله پروردگار ارائه مىکند. ایان باربور درباره کیفیت این انحراف، چنین مىگوید: «بویل همانند دکارت، بر آن بود که (اگر نازى کند از هم فرو ریزد قالبها) یعنى اگر قادر متعال حمایت و عنایت خودش را از جهان باز گیرد، عالم هستى فرو خواهد ریخت و مىگفت: امداد مستمر الهى لازم است؛ زیرا قانون یک قدرت واقعى نیست، بلکه فقط الگویى براى نظام بخشیدن است.» ولى تمثیل ساعت بود که تفسیرى از جهان همچون یک ماشین کامل، خود گردان [خودمختار] و خود بسنده به دست داد که علل طبیعىاش مستقل از خداوند عمل مىکند. «حفظ الهى» که ابتدا امداد و عنایت فعل او شمرده مىشد، رفته رفته به سکوت برگزار شد و سپس فراموش گردید. البته کراراً به تسلط و تدبیر خداوند اشاره مىشد، ولى تفسیرى که از این دو کلمه مىکردند، آن را فقط به عمل اولیه آفرینش منطبق مىساخت. تمثیل «ساعتساز لاهوتى» مبتلا به ابهامى بود که از ظهور تصور «ساعت» ارتداعى «خودکار بودن آن» را سرچشمه مىگرفت.
32 - ر.ک: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت، کتاب طه، 1381، ص 39 به نقل از: جان هیک، فلسفه دین، ص 27 - 28 / تقى صوفى نیارکى، «نقدى بر مقاله خط اعتدال در نهضت مشروطیت ایران» ، حکومت اسلامى، سال ششم، ش 3.
33 - همان. البته به گفته روتلج در تقسیم دئیسم به چهار نوع، بعضى از این انواع، تدبیر الهى را مىپذیرند.
34 - همان. البته به گفته روتلج در تقسیم دئیسم به چهار نوع، بعضى از این انواع، تدبیر الهى را مىپذیرند.
35 . Ocraig Edward, Op.Cit, V.2, P. 358.
36 - برگرفته از: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تاریخ فلسفه غرب، ج 2، ص 74- 80.
37 . Edward Paul, Op, Cit, V. 1&2, P. 823.
38 . Humanitarian.
39 - علىاصغر هادوىنیا، پیشین.
40 . Edward Paul, Op, Cit.
41 . Craig Edward, Op.Cit,V.2, P. 458.
42 - ایان باربور، پیشین، ص 76.
43 . Super stition.
44 - ولتر (1694- 1778) فیلسوف، نویسنده و موّرخ فرانسوى که یکى از شخصیتهاى برجسته روشنگرى بود.
45 - ایان باربور، پیشین، ص 76-77.
46 . craig Edward, Op, cit, V.2, P. 558.
47 . The Legacy of Deism.
48 . Free thinker.
49 . Unitarianism.
50 . fabian socialism انجمنى که در سال 1884 در انگلیس پایهگذارى شد.
51 . dogmatism.
52 . Edwards paul, Op, Cit, V. 1&2, P. 433 - 533.
53 - ر.ک: محمدتقى مصباح یزدى، آموزش فلسفه، سازمان تبلیغات اسلامى، 1378، ج 2، ص 19، 372 و 388 / همو، آموزش عقاید، چ هفدهم، سازمان تبلیغات اسلامى، 1377، ج 1و2، ص 90.
54 - ر.ک: همو، آموزش عقاید، ج 1و2، ص 212- 216.
سوالات عینی وکوتاه پاسخ همراه با جواب از کتاب علوم اجتماعی پیش دانشگاهی جدیدالتالیف سال 1391
باتشکرازسرکارخانم زهرا آذین دبیر محترم علوم اجتماعی شهرستان شهرضا که به تهیه وتنظیم این سوالات پرداختند .
درس 1:جهان فرهنگی
1 جهان اجتماعی بخشی از ...................... است. جواب : جهان انسانی
2 جهانی که محصول زندگی و هر چه با اندیشه و عمل انسان پدید می آید؛مربوط به ........... است. جواب : جهان انسانی
3 جهان انسانی به دو بخش ............. و .............. تقسیم می شود. جواب : فردی ـ اجتماعی
4 کدام بخش از جهان انسانی به زندگی شخصی و فردی افراد بازمی گردد؟ جواب : فردی
5 ابعاد اخلاقی،ذهنی وروانی انسان ها،مربوط به کدام بخش از جهان انسانی می شود؟ جواب : فردی
6 بخش اجتماعی جهان انسانی،.................... را پدید می آورد. جواب : زندگی اجتماعی
7 بخش اجتماعی جهان انسانی،چگونه هویتی دارد؟ جواب : فرهنگی
8 نام دیگر،جهان اجتماعی،چیست؟ جواب : جهان فرهنگی
9 چرا به بخش اجتماعی جهان انسانی،جهان فرهنگی نیز می گویند؟ جواب : چون هویتی فرهنگی دارد.
10 شیوه ی زندگی اجتماعی انسان ها را ............ شکل می دهد. جواب : فرهنگ
11 فرهنگ حاصل چیست؟ جواب : آگاهی و عمل مشترک آدمیان
12 جهان فرهنگی بخشی از .................... است. جواب : جهان انسانی
13 از بخش اجتماعی جهان انسانی با عنوان ...................... و از بخش فردی آن با عنوان ................... تعبیر می-کنند. جواب : جهان فرهنگی ـ جهان ذهنی
14 منظور از جهان فرهنگی چیست؟ جواب : بخش اجتماعی جهان انسانی
15 منظور از جهان ذهنی یعنی چه؟ جواب : بخش فردی جهان انسانی
16 جهان فرهنگی در برابر ....................... قرار داده می شود. جواب : جهان ذهنی
17 وقتی فردی درباره ی مسأله ای خاص می اندیشد،در چه محدوده ای زندگی می کند؟ جواب : جهان فردی و ذهنی خود
18 هنگامی که فردی اندیشه ی خود را به صورت گفتاری و نوشتاری بیان می کند یا بر اساس اندیشه و تصمیم خود بادیگران رفتار می کند،به کدام جهان قدم می گذارد؟ جواب : جهان اجتماعی و فرهنگی)
19 فرهنگ،لایه ها و سطوح .............. دارد. جواب : مختلفی)
20 عقاید و ارزش ها مربوط به لایه های ....................... فرهنگ اند. جواب : عمیق و بنیادین
21 لایه های عمیق و بنیادین فرهنگ،چیست؟ جواب : عقاید و ارزش ها
22 هنجارها و رفتارها در لایه های ............... فرهنگ قرار دارند. جواب : غیربنیادین
23 جهان ذهنی و فردی انسان ها نیز،............................... دارد. جواب : لایه ها و سطوح مختلفی
24 هر فرد بر چه اساسی،مسایل روزمره ی خود را تفسیر می کند و درباره ی آن ها تصمیم میگیرد؟ جواب : بر اساس عقاید و ارزش های خود
25 بین دو بخش فردی و اجتماعی یا ذهنی و فرهنگی جهان انسانی،.............. وجود دارد. جواب : تناسب و هماهنگی
26 هرفرهنگی نوعی خاص از چه مواردی را در افراد پدید می آورد؟ جواب : عقاید و خصوصیات ذهنی
27 هرنوع............... جویای فرهنگی متناسب با خود است. جواب : اخلاقی
28 تمامی پدیده های جهان هستی، ...................... نمی باشند. جواب : محصول زندگی انسان
29 در برابر جهان انسانی می توان از جهان دیگری نام برد،که از آن با چه عنوانی یاد می شود؟ جواب : جهان عینی جهان انسانی در برابر جهان عینی )
30 جهان انسانی اعم ازآن که فردی یا اجتماعی باشد،در برابر ..................... قرار دارد. جواب : جهان عینی
31 کدام جهان،پیش از انسان وجود داشته است و مستقل از خواست و اعتبار انسانی وجود دارد؟ جواب : جهان عینی
32 جهان عینی مستقل از ........................... وجود دارد. جواب : مستقل از خواست و اعتبار انسانی
33 برخی جهان عینی را به چه چیزی محدود می کنند؟ جواب : طبیعت
34 برخی جهان عینی را به طبیعت محدود می کنند.آن ها جهان طبیعت را دربرابر ........ قرار می دهند. جواب : جهان انسانی
35 برخی جهان عینی محدودبه طبیعت و جهان طبیعت دربرابر جهان انسانی از سه جهان ذهنی،فرهنگی و طبیعی
36 متفکران مسلمان،جهان عینی را ...................... نیز می نامند. جواب : جهان تکوین
37 چه کسانی جهان عینی را جهان تکوین نیز نامیده اند وآن را به جهان طبیعت محدود نمی دانند؟ جواب : متفکران مسلمان
38 متفکران مسلمان،جهان عینی یا جهان تکوین را به کدام جهان محدود نمی دانند؟ جواب : طبیعت
39 متفکران مسلمان،جهان عینی را به دو جهان ........... و .............. تقسیم می کنند. جواب : طبیعت ـ فوق طبیعت
40 تقسیم جهان عینی یا تکوینی،به دو جهان طبیعت و فوق طبیعت از چه کسانی است؟ جواب : متفکران مسلمان
41 در تعابیر قرآنی،از عوالم عینی و تکوینی با چه عناوینی یاد می شود؟ جواب :
دنیا و آخرت،شهادت و غیب،مُلک و ملکوت و مانند آن ها
42 بین جهان ذهنی،جهان فرهنگی و جهان عینی و جهان انسانی .................... برقرار است. جواب : ارتباط و پیوند
43 بین جهان های مختلف،.....................وجود دارد. جواب : ارتباط و تعامل
44 درباره ی جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها چند نظر متفاوت وجود دارد؟ جواب : سه نظر
45 درباره ی جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها،نظرگروه اوّل چیست؟
جواب : جهان عینی را به جهان طبیعت محدود می کنند.
46 از نظرگروه اوّل،کدام جهان،مهم تر از جهان ذهنی و فرهنگی است؟ جواب : جهان طبیعت
47 درباره ی جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها،به نظرگروه اوّل،جهان طبیعت مهم تر از ................... و ....................... است؟ جواب : جهان ذهنی ـ جهان فرهنگی
48 نظر اوّل:جهان عینی محدود به طبیعت مهم تر از جهان های ذهنی و فرهنگی
49 از نظرگروه اوّل،ذهن افراد و فرهنگ جامعه نیز هویتی ............. و............. دارند و علوم مربوط به آن ها نظیر علوم .............. است. جواب : طبیعی ـ مادی ـ طبیعی
50 نظرگروه اوّل،درباره ی جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها،در مورد تفاوت میان علوم چیست؟ جواب :
بین علوم طبیعی،علوم انسانی و اجتماعی تفاوتی واقعی قایل نیستند.
51 نظرگروه دوم،درباره ی جهان های مختلف و چگونگی اهمیت آن ها،چیست؟
جواب : جهان فرهنگ را مهم تر از جهان ذهنی،جهان طبیعی و عینی می دانند.
52 گروه دوم،جهان ذهنی و فردی افراد را تابع چه عاملی می دانند؟ جواب : تابع فرهنگ جامعه
53 این عبارت نظرکدام گروه،در مورد جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن هاست؟
جواب : «جهان عینی و طبیعی را نیز ماده خامی می دانند که در معرض برداشت ها و تصرّفات مختلف فرهنگی و اجتماعی
انسان ها قرار می گیرد.» ـ گروه دوم
54 نظرگروه سوم،در مورد جهان های مختلف و چگونگی ارتباط و پیوند آن ها چیست؟
جواب : هردو جهان فرهنگی و جهان عینی را مهم و در تعامل با یک دیگر می دانند.
55 در نگاه قرآنی،جهان عینی محدود به ................. نیست.و ادراک و آگاهی نیز محدود به ......................... نمی-باشد. جواب : جهان طبیعت ـ حیات انسانی
56 در نگاه قرآنی،عالَم چه برخوردی با جهان انسانی و فرهنگی دارد؟ جواب : برخوردی حکیمانه و هوشمندانه
57 در نگاه قرآنی جهان عینی براساس ........خداوند سبحان،رفتاری .......... با انسان و جامعه ی .... دارد. جواب : حکمت و مشیّت ـ حکیمانه ـ انسانی
58 درباره ی تعامل جهان فرهنگی و جهان عینی،قرآن کریم به این نکات توجه داشته است: جواب :
الف قایل بودن جایگاه ویژه برای جامعه و فرهنگ پ نادیده نگرفتن جهان فردی اشخاص
ب سخن از زندگی و مرگ امت ها ت تأکید بر مسوؤلیت افراد در قبال فرهنگ و جامعه
59 از منظر قرآن،خداوند در چه صورتی،درهای برکات خود را به روی انسان ها می گشاید؟ جواب :
هرگاه انسان از اخلاقی الهی و فرهنگی توحیدی برخوردار باشد.
60 در چه صورتی زمین و آسمان از تعامل سازنده با افراد باز می مانند و ظرفیت های الهی و آسمانی خود را از آن ها پنهان می کنند. جواب : هر گاه افراد و فرهنگ جامعه هویتی مشرکانه داشته باشند.
الف بازماندن تعامل سازنده زمین و آسمان ها با افراد
61 هویت مشرکانه افراد و فرهنگ جامعه: نتیجه ب پنهان کردن ظرفیت های الهی و آسمانی از افراد
62 بخش اجتماعی جهان انسانی ........... دارد و از آن با عنوان ............ یاد می شود. جواب : هویت فرهنگی ـ جهان فرهنگی
درس 2:فرهنگ جهانی
۱ فرهنگ ها .............. می یابند و ............ را پشت سرمی گذارند. جواب : تغییر ـ مراحلی
2 چه مواردی،بستررشد و تحول موجودات جهان طبیعت اند؟ جواب : تاریخ و جغرافیا
3 چه موجوداتی در جهان طبیعت،از تاریخی مشابه برخوردارند؟ جواب : موجوداتی که هویت مشترکی دارند.
4 چرا برخی از حیوانات،تنها در محدوده ی جغرافیایی خاصی،یافت می شوند؟
جواب : زیرا توان انطباق با شرایط محیطی دیگر را ندارند.
5 چگونه آدمی امکان سازگاری با شرایط مختلف جغرافیایی را پیدا می کند؟
جواب : با فعالیت های انسانی و فرهنگی،و تصرفاتی که در طبیعت انجام می دهد.
6 انسان مانند حیوانات دیگر نیست تا،به طور طبیعی بتواند با شرایط ..................... سازگار شود. جواب : جغرافیای مختلف
7 زندگی اخلاقی و فرهنگی بشردر طول ........... و در جوامع مختلف شکل ...................... . جواب : تاریخ ـ یک سانی ندارد
8 خصوصیات اخلاقی و ذهنی افراد،و .............. آن ها به تناسب ............ و ارزش هایی که دارند از هویت های متفاوتی برخوردار است. جواب : فرهنگ های ـ عقاید
9 امتداد تاریخی و گستره ی جغرافیایی فرهنگ های گوناگون،چگونه است؟ جواب : زندگی و تاریخ یک سانی ندارند.
10 چهار نکته در مورد امتداد تاریخی و گستره ی جغرافیایی فرهنگ های گوناگون: جواب :
الف برخی فرهنگ ها،عمری کوتاه داشتند.
ب بعضی از آن ها مدّتی طولانی دوام آورده و همچنان ادامه یافته اند.
پ برخی،در مناطقی محدود شکل گرفته و نتوانسته اند از مرزهای جغرافیایی خود عبور کنند.
ت برخی دیگر،گسترش پیدا کرده و تداوم یافته اند.
ظرفیت مختلف فرهنگ ها برای جهانی شدن
11 فرهنگی که ازمرزهای جغرافیایی وقومی عبورکرده و درعرصه ی جهانی گسترش یابد؛چه نام دارد؟ جواب : فرهنگ جهانی
12 برخی از فرهنگ ها ................ جهانی شدن را ندارند. جواب : ظرفیت
13 فرهنگ هایی که ارزش ها و عقاید آن ها ناظر به قوم و منطقه ی خاصی است و نگاهی سلطه جویانه نیزنسبت به دیگر اقوام ندارند،ظرفیت فرهنگی شان چگونه است؟ جواب : از محدوده ی قومی و منطقه ا ی خود فراتر نمی روند.
14 فرهنگی که به سوی جهانی شدن حرکت می کند،بر چند نوع است؟ جواب :
دو نوع نخست: فرهنگی که عقاید،ارزش ها و یا رفتار آن،ناظر به قوم،منطقه یا گروهی خاص است.مثل صهیونیسم
دوم:فرهنگی است که عقاید،ارزش ها و هنجارهای آن در خدمت گروه و قوم خاصی نیست.
15 فرهنگی که ناظر به منطقه یا گروهی خاص است؛جهان را به چند منطقه تقسیم می کند؟ جواب : مرکزی و پیرامونی
16 منطقه ی ..............، منطقه ای است که منطقه ی ............. را به خدمت می گیرد. مرکزی ـ پیرامونی
17 دو نمونه از فرهنگی که عقاید،ارزش های آن،ناظر به قوم،منطقه یا گروهی خاص است؛کدام است؟ جواب : فرهنگ صهیونیسم بین الملل و فرهنگ سرمایه داری
18 صهیونیسم آرمان ها و ارزش های خود را متوجه................. می داند و با....................... و این جهانی خود،دیگران را در خدمت این نژاد به کار می گیرد. جواب : نژاد خاصی ـ رویکرد دنیوی
19 کانون توجه فرهنگ سرمایه داری چیست؟ جواب : ثروت و قدرت
20 فرهنگی که تسلط یک قوم،جامعه و گروهی خاص را بردیگران به دنبال می آورد و دیگران را به ضعف و ناتوانی می کشاند؛................. یا ................. نام دارد. جواب : فرهنگ سلطه ـ فرهنگ استکبار
21 فرهنگی که در خدمت گروه یا قوم خاصی نیست؛ گونه دوم از چه عقایدی سخن می گوید؟
جواب : عقاید و آرمان های مشترک انسانی
22 دو ویژگی فرهنگی که شایستگی حرکت به سوی یک فرهنگ واحد جهانی را دارد؛کدام اند؟
جواب : اولا،ًعقاید،آرمان ها و ارزش های آن،موافق با فطرت آدمیان باشد. ثانیاً هنجارها و رفتارهای خود را نیز براساس عقاید و آرمان های خویش سازمان دهد.
23 فرهنگی که عقاید،ارزش ها،هنجارها ورفتارهای آن مطابق نیازهای فطری باشد،همان .............. است. جواب : فرهنگ حق
24 فارابی جامعه ای را که عقاید و ارزش های آن حق باشد،اما هنجارها و رفتارهای آن موافق با حق نباشد؛را چه می نامد؟ جواب : مدینه ی فاسقه
25 چه کسی جامعه ای را که عقاید و ارزش های آن حق باشد،اما هنجارها و رفتارهای آن موافق با حق نباشد؛را مدینه فاسقه،نامیده است؟ جواب : فارابی
ویژگی های فرهنگ مطلوب جهانی
26 فرهنگ جهانی باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟ جواب : ویژگی ها و ارزش های عام و جهان شمول
27 مهم ترین ویژگی ها و ارزش هایی که یک فرهنگ مطلوب جهانی باید از آن ها برخوردار باشد؛کدام اند؟ جواب : حقیقت،معنویت،عدالت،حرّیت،مسوولیت و عقلانیت
28 در چه صورتی فرهنگ ها نمی توانند،از حقانیت ارزش ها و عقاید خود دفاع کنند؟ جواب :
فرهنگی که نتواند حقیقتی را برای معیار و میزانی مناسب برای سنجش عقاید و ارزش های مختلف داشته باشد.
29 «فرهنگ جهانی باید بتواند به پرسش های بنیادین درباره مرگ و زندگی انسان ها پاسخ دهد.»این عبارت بیان گر کدام یک از ویژگی ها و ارزش های فرهنگ جهانی مطلوب است؟ جواب : معنویت
30 فرهنگ مطلوب جهانی که فاقد معنویت باشد؛دو نوع گرفتاری برای افراد خواهد داشت،آن دو کدام اند؟ جواب :
الف از پاسخ به نیازهایی که سعادت معنوی و ابدی انسان ها را تأمین کند،غافل می مانند.
ب در صورتی که این فرهنگ ها بسط وگسترش پیدا کنند،انسانیت را با بحران های روحی و روانی گرفتار می سازند.
31 «ارزشی است که مانع پایمال شدن حقوق انسان ها،دو قطبی شدن جهان و استضعاف و بهره کشی ظالمانه ی برخی از برخی دیگر می شود.»این عبارت بیان گر کدام یک از ویژگی ها و ارزش های فرهنگ جهانی مطلوب است؟ جواب : عدالت و قسط
32 چرا حرّیت و آزادی ارزشی است که همواره در کنار و در دامان ارزش های دیگر،معنای خود را پیدا می کند؟ جواب : زیرا آزادی همواره،آزادی از یک امر برای رسیدن به امری دیگر است.
33 چه مفهومی هنگامی که در کنار ارزش هایی نظیرحقیقت،معنویت و عدالت قرار می گیرد،معنای راستین خود را پیدا می کند؟ جواب : حرّیت و آزادی
34 این عبارت معنای چیست؟«آزادی از قید و بندهایی است که مانع از رسیدن آدمی به حقیقت،معنویت و حقوق انسانی اش می شوند و زمینه ی ظلم بر انسان را فراهم می سازند.»ـ جواب : معنای راستین آزادی
35 کدام یک از ویژگی ها و ارزش های فرهنگ مطلوب جهانی،یک فرهنگ را در برابر فرهنگ های رقیب مقاوم می سازند و زمینه ی گسترش فرهنگ را فراهم می کنند؟ جواب : مسوولیت و تعهد
36 چگونه زمینه ی نفوذ و تسلط فرهنگ بیگانگان برای کشوری فراهم می شود؟ جواب :
با رویکردهای تقدیرگرایانه و غیر مسوول و با از بین بردن قدرت مقاومت یک فرهنگ
37 فرهنگ جهانی باید از دو سطح عقلانیت برخوردار باشد،آن دو کدام اند؟ جواب :
اول:عقلانیتی که از جهان بینی و ارزش های کلان آن دفاع نماید.
دوم: عقلانیتی که براساس عقاید و ارزش های فرهنگی و با نظر به شرایط تاریخی مختلف،به نظام سازی،سازماندهی و مدیریت اجتماعی بپردازد.
38 نسبیّت فرهنگی حاصل چه پدیده ای است؟ جواب :
فرهنگی محروم از عقلانیتی که از جهان بینی و ارزش های کلان آن نتواند دفاع کند.
39 فرهنگی که نتواند،از لایه های بنیادین و هویتی خود دفاع کند،دچار چه پدیده ای می شود؟ جواب : نسبیّت فرهنگی
40 این گزاره،تعریف کدام مفهوم است؟ پاورقی ص15
« به این معنی که تمامی عقاید،ارزش ها و آرمان ها در محدوده ی فرهنگی خود باقی می مانند؛فرهنگ ها،قیاس ناپذیر و درعرض یک دیگر قرارمی گیرند و امکان گفت وگوی منطقی میان آن ها برای رسیدن به عقاید و ارزش های جهان شمول وجود ندارد.» ـ جواب : نسبیّت فرهنگی
درس3:فرهنگ جهانی 1 جهانگیری و امپراطوری
1 فرهنگ های بسیاری از مرزهای جغرافیایی خود عبور کرده و به سوی .................... حرکت کرده اند. جواب : جهانی شدن
2 فارابی در گونه شناسی جوامع خود،یکی از انواع جوامع جاهلی را .................... می نامد. جواب : مدینه ی تغلب
3 مدینه ی تغلب در گونه شناسی جوامع از دیدگاه فارابی،یکی از انواع ...................... است. جواب : جوامع جاهلی
4 از دیدگاه فارابی،جامعه ای که سلطه بر دیگر جوامع را،ارزش اجتماعی برتر می داند؛چه نام دارد؟ جواب : مدینه ی تغلب
5 در گذشته ی تاریخ،چه عواملی،امپراطوری های بزرگ را به وجود آورده است؟ جواب : سلطه و استکبار
6 سلطه و استکبار در گذشته ی تاریخ،.............. را به وجود آورده است. جواب : امپراطوری های بزرگ
7 حکومت های امپراطوری و شاهنشاهی،در گذشته؛از چه طریقی شکل می گرفتند؟
جواب : از طریق کشورگشایی،جهان گشایی،با قدرت نظامی و حضور مستقیم سربازان پیروز
8 غلبه ی نظامی گرچه به حضور مستقیم قوم مهاجم در مناطق جغرافیایی مختلف منجر می شود،امّا در همه ی موارد، ................................... را به دنبال نمی آورد. جواب : بسط فرهنگی قوم غالب
9 قومی که در اثر تهاجم نظامی شکست می خورد؛در چه صورتی می تواند بار دیگر استقلال سیاسی خود را به دست آورد؟ جواب : با حفظ هویت فرهنگی خود و با ضعیف شدن تدریجی قدرت نظامی مهاجم
10 در چه صورتی،قومی که در اثر تهاجم نظامی شکست خورده؛می تواند گروه مهاجم را درون فرهنگ خود،هضم نماید و آن را به خدمت گیرد؟ جواب : اگر فرهنگی غنی و قوی داشته باشد.
11 ایرانیان باستان فتوحاتی فراتر از مرزهای جغرافیایی خود داشتند،امّا جهان گشایی آنان به ...................آنان منجر نشد. جواب : جهانی شدن فرهنگ
12 فرهنگ مغولان،........... بود و شایستگی های لازم را برای یک ............ نداشت. جواب : قومی و قبیله ای ـ فرهنگ جهانی
13 فرهنگ مغولان،چگونه فرهنگی بود؟ جواب : فرهنگ قومی و قبیله ای
14 چرا مغولان،با وجود این که با قدرت نظامی خود توانستند مناطق وسیعی از جهان را تصرف کنند؛ولی یک فرهنگ جهانی نشدند؟ جواب : زیرا فرهنگ قومی و قبیله ای شایستگی های لازم برای یک فرهنگ جهانی را نداشت.
15 به چه دلیلی،امپراطوری مغول در چین،هند و ایران،تحت تأثیر فرهنگ های مغلوب،هویتی چینی،هندی و ایرانی پیدا کرد،و به صورت سه حکومت مستقل درآمد؟ جواب : زیرا مغولان،به سرعت تحت تأثیر فرهنگ هایی قرارگرفتند که از نظر نظامی شکست خورده بودند.
16 جهان گشایی و امپراطوری،اغلب با چه مواردی همراه است؟ جواب : با کُشتارها وخسارت های انسانی واقتصادی فراوان
17 اسکندر ...................... را به آتش کشید و نرون،............. را در آتش سوزاند. جواب : تخت جمشید ـ روم
امپریالیسم و استعمار غربی
18 اروپا در ......... اخیر،کانون شکل گیری فرهنگ جدیدی است که آن را به نام ................. می شناسیم. جواب : پنج قرن ـ فرهنگ غرب
19 فرهنگ غرب در مدت پنج قرن اخیر،اَشکال سه گانه ای از ........... را پدید آورده است. جواب : سلطه
20 از نخستین صورت اَشکال سه گانه ی سلطه،با چه نام هایی یاد شده است؟ جواب : امپریالیسم و استعمار
21 واژه ی امپریالیسم از ................ گرفته شده است. جواب : امپراطوری
22 برای هرنوع سلطه ای چه واژه ای به کار می رود؟ جواب : امپریالیسم
23 صورت های امپریالیسم کدام است؟ جواب : سیاسی،اقتصادی و فرهنگی
24 امپریالیسم سیاسی چگونه شکل می گیرد؟ جواب : از طریق اشغال نظامی جوامع ضعیف
25 اشغال نظامی جوامع ضعیف را ................... می گویند. جواب : امپریالیسم سیاسی
26 اگر قدرت اقتصادی یک کشور،بازارها و مواد خام کشوری دیگر تصرف شود؛از چه واژه ای استفاده می-شود؟ جواب : امپریالیسم اقتصادی
27 عبارت زیر،اشاره به کدام نوع از انواع سه گانه ی امپریالیسم دارد؟
جواب : «هنگامی که مقاومت فرهنگی منطقه ای که تحت تصرف اقتصادی یا نظامی جامعه ای دیگر قرارگرفته،فرو ریزد،و قوم مغلوب،برتری فرهنگی جامعه ی مسلط را نیز بپذیرد.» ـ امپریالیسم فرهنگی
28 واژه ای که بر اشغال یک سرزمین خارجی،با توسل به قدرت نظامی و سیاسی دلالت می کند،...... نام دارد. جواب : استعمار
29 در ادبیات سیاسی،کشور فاتح را ..................... و کشور به بند کشیده شده را ............... می نامند. جواب : دولت استعماری ـ مستعمره
30 ................،نوعی از جهان گشایی و امپراطوری است که از قرن ................ به بعد توسط ................... آغاز شد و در قرن ................. به اوج خود رسید. جواب : استعمار ـ پانزدهم ـ اروپاییان ـ نوزدهم
31 استعمار از چه قرنی توسط اروپاییان آغاز و در کدام قرن به اوج خود رسید؟ جواب : آغاز قرن پانزدهم و اوج قرن نوزدهم
32 در قرن نوزدهم،تصرّفات اروپائیان از ........ درصد کره ی زمین به ......... درصد رسید. جواب : 35 ـ 67
33 موفقیت های استعمار در قرن نوزدهم،تحت تأثیر چه عواملی بود؟ جواب :
ناشی از پیشرفت در زمینه ی دریانوردی،فنون نظامی و اقتصاد صنعتی بود.
34 استعمار اروپایی دردو سده ی هفدهم و هجدهم میلادی بزرگ ترین ......... تاریخ بشریت را برپا کرد. جواب : برده داری
35 استعمارگران اروپایی،بزرگ ترین برده داری تاریخ بشریت را در کدام قرون برپا کردند؟ جواب : هفدهم و هجدهم
36 اروپاییان در هجوم به قاره ی آمریکا و جزایر اقیانوس ها برای تأمین سلطه ی خود،چه کردند؟ جواب : به نسل کشی و از بین بردن ساکنان بومی پرداختند.
37 اروپاییان در هجوم به قاره ی آمریکا و جزایر اقیانوس ها برای تأمین سلطه ی خود،چه مناطقی را که از تراکم جمعیتی بالایی داشتند از جمعیت خالی کردند؟ جواب : هائیتی،کوبا،نیکاراگوئه و سواحل ونزوئلا
استعمارنو و فرانو
38 دو مرحله ی دیگر از سلطه ی جهان غرب بر کشورهای دیگر .................. و ............... است. جواب : استعمارنو ـ فرانو
39 استعمار نو چگونه به وجود آمد؟ جواب : پس از شکل گیری جنبش های استقلال طلبانه ی کشورهای مستعمره طیّ قرن بیستم
40 پس از شکل گیری جنبش های استقلال طلبانه ی کشورهای مستعمره طیّ قرن بیستم .......... به وجود آمد. جواب : استعمار نو
41 در استعمارنو کشورهای استعمارگر با استفاده از چه ظرفیت هایی،از مجریان بومی و داخلی کشورهای مستعمره استفاده می کنند؟ جواب : با ظرفیت هایی که در دوره ی نفوذ یا دوره ی استعمار نظامی و سیاسی خود ایجاد کرده اند.
42 دولت های استعمارگر برای به قدرت رساندن نیروهای وابسته،از .............. نیز استفاده می کنند. جواب : کودتای نظامی
43 دولت های استعمارگر،در مرحله ی استعمار نو،به چه دلیلی،از کودتای نظامی هم استفاده می کردند؟ جواب : برای به قدرت رساندن نیروهای وابسته به خود
44 دو نوع موفق از کودتاهای استعمارنو،در کشور ایران کدام است؟ جواب :
الف کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 رضاخان ب کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 محمدرضا شاه
45 نمونه ی شکست خورده ی کودتای استعمارنو در ایران .................... است. جواب : کودتای نوژه
46 در استعمارنو،کشور استعمارگر،چگونه کنترل بازار و سیاست کشورهای دیگر را در اختیار می گیرد؟ جواب : با اتکا به قدرت اقتصادی خود،و با استفاده از نهادها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی بین المللی و با روش ها و سازوکارهای غیر مستقیم
47 استعمار فرانو،با استعمار قدیم و استعمار نو،در چه چیزی، اشترک دارند؟ جواب : در این که فرآورده ی فرهنگ سلطه ی جهان غرب است.
48 ویژگی ............ در این است که برای حفظ سلطه ی جهان غرب،بیش ازآن که از ابزارهای نظامی و سیاسی یا اقتصادی استفاده کند،از ابزارها و ظرفیت های فرهنگی و علمی به ویژه از رسانه ها و فن آوری اطلاعات بهره می برد. جواب : استعمار فرانو
49 مهم ترین ویژگی استعمار فرانو،برای حفظ جهان سلطه،چیست؟ جواب : استفاده از ابزارها و ظرفیت های فرهنگی و علمی به ویژه از رسانه ها و فن آوری اطلاعات
50 در استعمار قدیم،استعمارگران حضور ..........................دارند.در استعمارنو،استعمارگران ............ و مُجریان آن ها ............. .در استعمار فرانو،.......................... هردو پنهان اند. جواب : مستقیم وآشکار ـ پنهان ـ آشکارند ـ استعمارگران و مجریان
51 جهان غرب در استعمارفرانو،.................. دیگر کشورها را هدف قرار می دهد. جواب : هویت فرهنگی
52 در استعمار فرانو مورد هدف هویت فرهنگی جوامع یعنی عقاید،ارزش ها و آرمان های فرهنگ های دیگر نتیجه تبلیغ و ترویج عقاید و ارزش های فرهنگ غرب
53 در چه صورتی،مردم هویت خود را در حاشیه ی جهان غرب بازخوانی و بازسازی می کنند؟ جواب : در صورتی که برتری مطلق فرهنگی و معرفتی جهان غرب را پذیرفته باشند.
54 استعمار فرانو،گسترش و سلطه ی فرهنگ غرب برهمه ی جهان و غربی کردن جهان را در پوشش نام«................» پی گیری می کند. جواب : جهانی شدن
درس4:فرهنگ جهانی 2
عقاید و ارزش های جهانی اسلام
1 اسلام،دینی است که با دعوت .................تکوین یک ................ را در دستورکار قرار داده است.
جواب : فراگیر خود ـ فرهنگ جهانی
2 اصول اعتقادی و ارزش های اسلام مطابق با چه مواردی است؟ جواب : نظام آفرینش و موافق با فطرت آدمیان
3 همه ی انبیا در طول تاریخ،برای تبلیغ و ترویج ........... و ............ مبعوث شده اند. جواب : اصول اعتقادی ـ ارزش های ثابت
4 خداوند سبحان ......................... و مبدأهمه ی ........... است. جواب : حقیقت مطلق ـ حقایق
5 خداوند سبحان عالَم را چگونه آفریده و تدبیر می کند؟ جواب : حکیمانه
6 انسان در دیدگاه اسلام،چگونه موجودی است؟ جواب :
موجودی مختار،مسوول،متعهد ،دارای فطرتی الهی و کرامتی ذاتی و خلیفه ی خداوند در زمین
7 سعادت و عزّت انسان در گِرو چیست؟ جواب : تقرب و نزدیک شدن به خداوند و رسیدن به مقام خلافت الهی
8 شقاوت و ذلتّ انسان ها به چه مواردی بستگی دارد؟ جواب : در نسیان و فراموشی حقیقت الهی خود ودیگر موجودات و در هزینه کردن تمامی ظرفیت ها و توانمندی های الهی خود برای زندگی محدود این جهان است.
9 انسان برچه اساسی مسوول آبادکردن این جهان و موظف به پرهیز از فساد در خشکی و دریاست؟ جواب : بر اساس مشیّت و خواست الهی
10 زیباترین و محبوب ترین مخلوق خداوند در فرهنگ اسلام،............. است. جواب : عقل
11 پیامبران الهی برای چه مواردی مبعوث شدند؟ جواب :
الف:برای برانگیختن عقل آدمیان پ:مانع شدن از چرخش ثروت در دست اغنیا
ب:اجرای عدالت و قسط ت:آزادسازی مستضعفان از حاکمیت مستکبران
12 اسلام،جامعه ی اسلامی را موظف به تلاش برای ...................... می داند. جواب : آزادی مستضعفان
مراحل گسترش فرهنگ اسلامی
13 عقاید و ارزش های اسلامی به حسب .......................... اختصاص به قوم و گروه خاصی ندارند. جواب : حقیقت و ذات خود
14 عقاید و ارزش های اسلامی،خصلتی ........... دارند. جواب : جهانی
15 عقاید و ارزش های اسلامی،چگونه به عرصه ی فرهنگ بشری راه یافته اند؟ جواب : با پذیرش و رویکرد انسان ها
16 عقاید و ارزش های اسلامی،بعد از ورود به عرصه ی فرهنگ بشری،چه نمودی پیدا می کنند؟ جواب : فرهنگی و تاریخی
17 گسترش فرهنگی عقاید و ارزش های اسلامی در چهار مقطع تاریخی،قابل مطالعه و بررسی است: جواب :
1 پیامبری و نبوت 2 خلافت 3 استعمار 4 بیداری اسلامی
18 شبه جزیره ی عربستان قبل از ظهوراسلام ........................... داشت. جواب : فرهنگ جاهلی قبیله ای
19 شمال غربی شبه جزیره ی عربستان تحت نفوذ و سلطه ی.................. و جنوب شرقی آن تحت تأثیر ................ بود. جواب : امپراطوری روم ـ شاهنشاهی ایران
20 رسول خدا پس از سیزده سال دعوت و مقاومت در برابر فشارهای ............................،حکومت اسلامی را در .......... تشکیل داد. جواب : نظام قبیله ای عرب ـ مدینه
21 دوران خلافت از چه زمانی آغاز و تا کجا ادامه یافت؟ جواب : آغاز از زمان رحلت رسول خدا،و در مسیر خلافت اموی،عباسی و عثمانی ادامه یافت.
22 ارزش ها،هنجارها و رفتارهای جاهلی در عصر نبوی تا سال هشتم هجری،یعنی تا.............،در برابر اسلام................ کرده بود و از آن پس،در پوشش............. خزیده بود. جواب : فتح مکه ـ مقاومت آشکار ـ نفاق
23 ارزش ها،هنجارها و رفتارهای جاهلی در دوران خلافت،در جامعه ی اسلامی چگونه بود؟ جواب : به تدریج اقتدار جامعه ی اسلامی را در چارچوب مناسبات قبیله ای و عشیره ای سازمان بخشید.
24 فرهنگ اسلامی،به چه دلیل،گرو ه های مهاجم بیگانه را درون خود،هضم و جذب می کرد؟ جواب : به دلیل قدرت و عمق معرفتی خود
25 غلبه ی کدام قدرت ها که در چارچوب عادات تاریخی،فرهنگ قومی و قبیله ای رفتار می کردند؛ مانع از آن می شد تا ظرفیت های فرهنگ اسلامی و ارزش های اجتماعی آن به طور کامل آشکار نشود؟ جواب : سلجوقیان،خوارزمشاهیان،مغولان،عثمانی
26 حدود یک چهارم جمعیت مسلمانان جهان در ...................... زندگی می کنند. جواب : آسیای جنوب شرقی
استعمار و بیداری اسلامی
27 در دوره ی استعمار،قدرت نظامی و صنعتی دولت های استعماری غربی،بیش تر چه کسانی را مقهور خود ساخت؟ جواب : رجال سیاسی و دولت مردان جوامع اسلامی
28 قدرت سیاسی جوامع اسلامی تا قبل از استعمار،بیش تر ریشه در ...................... داشت. جواب : مناسبات قومی و قبیله-ای
29 قدرت سیاسی جوامع اسلامی،در دوران استعمار،از طریق ................................ با قدرت استعمارگران پیوند خورد. جواب : از طریق سازش با دولت های غربی
30 چه عاملی سبب شد تا استبداد ایلی و قومی جوامع اسلامی،در دوران استعمار،به صورت استبداد استعماری درآید؟ جواب : پیوند خوردن قدرت سیاسی جوامع اسلامی از طریق سازش با دولت های غربی
31 استبداد تاریخی و قومی در جوامع اسلامی ..................... داشت. جواب : هویت غیراسلامی
32 استبداد تاریخی و قومی به رغم هویت غیراسلامی خود،به چه دلیل از رویارویی مستقیم با حضور قوی و توانمند فرهنگ اسلامی دوری می گزید؟ جواب : به دلیل این که عقبه ای خارج از جغرافیای جهان اسلام نداشت.
33 کدام نوع استبداد،در جوامع اسلامی در دوران استعمار،تلاش می کرد با رعایت ظواهر اسلامی،پوشش دینی خود را حفظ کند؟ جواب : استبداد تاریخی ـ قومی
34 استبداد استعماری،به چه دلیلی،در جهت گسترش نیازهای اقتصادی وفرهنگی جهان غرب،چاره ای جزحذف مظاهر فرهنگ اسلامی ندارد؟ جواب : به دلیل اینکه در سایه ی قدرت و سلطه ی جهان غرب عمل می کند.
35 در مقابل نفوذ و سلطه ی فرهنگ غرب،مقاومت هایی شکل گرفت که ................................. داشت. جواب : ریشه در فرهنگ اسلامی
36 متفکران جهان اسلام،چه خطراتی را گوشزد کرده بودند؟ جواب : سلطه ی فرهنگ غرب و فراموشی فرهنگ و هویت اسلامی
37 چه پدیده ای،نقطه ی عطفی در بازگشت به فرهنگ اسلامی در جهان اسلام است؟ جواب : انقلاب اسلامی ایران
38 بسیاری از نخبگان کشورهای اسلامی تا قبل از انقلاب اسلامی ایران،برای مقابله با سلطه ی استعمار،از چه مکاتبی استفاده می کردند؟ جواب : از مکاتب و روش های غربی نظیر ناسیونالیسم ـ ملّی گرایی ـ یا مارکسیسم
39 مکاتب و روش های غربی مورد استفاده ی بسیاری از نخبگان کشورهای اسلامی،دو ایراد داشتند؛آن دو کدام اند؟ جواب :
اول:وحدت امت اسلامی را مخدوش می ساختند. ـ دوم: مورد حمایت مردمی که در دامان فرهنگ اسلام تربیت یافته بودند نیز قرار نمی گرفتند.
40 چگونه امت اسلامی،مرحله ی نوینی را در گسترش فرهنگ جهانی اسلام رقم می زند؟ جواب :
با الهام از انقلاب اسلامی و بازگشت به سوی هویت الهی خود
فصل دوم:فرهنگ معاصر غرب
درس5:عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ غرب
سکولاریسم و دنیوی گرایی
1 «........................» در شکل گیری نظام سلطه ی جهانی موجود نقشی تأثیرگذار و مهم داشته است.
جواب : فرهنگ معاصر جهان غرب
2 عمیق ترین لایه های هرفرهنگ را چه چیزی تشکیل می دهد؟ جواب : عقاید و ارزش های بنیادین
3 عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ معاصر جهان غرب،به چند دسته اساسی تقسیم می شوند؟ جواب : به سه دسته ی زیر
1 هستی شناسانه 2 انسان شناسانه 3 معرفت شناسانه
4 این سؤال مربوط به کدام یک از عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ معاصر غرب است؟ جواب : پاورقی ص32
«پاسخ به پرسش هایی از قبیل این که آیا جهان هستی به همین جهان مادی محدود می شود؟» ـ هستی شناسانه
5 این عبارت مربوط به کدام یک از عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ معاصر غرب است؟ جواب : پاورقی ص32
«پاسخ به پرسش هایی از قبیل این که آیا انسان موجودی مختار و فعّال است یا مجبور و منفعل؟» ـ انسان شناسانه
6 این گزاره مربوط به کدام یک از عقاید و ارزش های بنیادین فرهنگ معاصر غرب است؟ جواب : پاورقی ص32
« پاسخ به پرسش هایی از قبیل این که آیا تنها راه شناخت واقعیت،حس و تجربه است؟» ـ معرفت شناسانه
7 مهم ترین ویژگی هستی شناختی فرهنگ معاصر غرب چیست؟ جواب : سکولاریسم
8 سکولاریسم به چه معناست؟ جواب : به معنای رویکرد دنیوی و این جهانی به هستی و جهان
9 نتیجه ی غلبه ی سکولاریسم بر فرهنگ غرب چیست؟ جواب :
همه ی ظرفیت های وجودی انسان متوجه آرمان ها و اهداف دنیوی و این جهانی شد.
10 به خدمت گرفتن تمام ظرفیت های وجودی انسان ها در سکولاریسم،که متوجه اهداف این جهانی بود؛دو پیامد داشته،آن دو کدام اند؟ جواب :
الف:فراموشی ابعاد معنوی انسان و جهان
ب:به خدمت گرفتن ابعاد معنوی انسان ها به صورت گزینشی درحاشیه ی اهداف و نیازهای دنیوی
11 فلسفه ها و عقاید سکولار در فرهنگ غرب به دو دسته «...............» و «................» تقسیم می شوند. جواب : آشکار ـ پنهان
12 «.....................» فلسفه ها و عقایدی را شامل می شود که به صراحت ابعاد متافیزیکی و فوق طبیعی را انکار می کنند. جواب : سکولاریسم آشکار
13 سکولاریسم آشکار،مکاتب مختلف .............. و .................. را تشکیل می دهند. جواب : ماتریالیستی ـ ماده گرایانه
14 کدام نوع از سکولاریسم،به نفی ابعاد معنوی هستی نمی پردازند؛بلکه بخش هایی از عقاید معنوی و دینی را در خدمت نظام دنیوی و این جهانی به خدمت می گیرند و از توجّه یا عمل به بخش های دیگر سر باز می زنند؟ جواب : سکولاریسم پنهان
15 رویکرد گزینشی جهان غرب به ابعاد معنوی و دینی جهان،سبب پیدایش و رشد برخی از .....................................شده است که از آن با عنوان «......................»،یاد می شود. جواب : نهضت های جدید دینی ـ پروتستانتیسم
16 توجه به دنیا و زندگی این جهانی،در فرهنگ غرب،در ابعاد مختلف.................... غلبه یافته است. جواب : علمی و نظری
17 در فرهنگ معنوی و دینی،............................،هدف مستقلی نیست؛ بلکه خود ............ است که در خدمت اهداف معنوی قرار می گیرد. جواب : آبادی دنیا و این جهان ـ وسیله ای
18 اگر افرادی که در بستر فرهنگ دینی زندگی می کنند،دنیا را هدف برتر خود قرار داده باشند،رفتار دنیوی و غیر معنوی خود را با ............................... می کنند. جواب : پوشش های معنوی پنهان
19 چرا در جهان غرب،دینداران ناگزیرند رفتارها و هنجارهای دینی خود را با تفاسیر دنیوی و این جهانی توجیه کنند؟ جواب : زیرا سکولاریسم به صورت جهان بینی غالب در آمده است.
اومانیسم و اصالت انسان دنیوی و این جهانی
20 مهم ترین ویژگی انسان شناختی فرهنگ معاصر غرب چیست؟و به چه معنایی می باشد؟ جواب :
اومانیسم ـ به معنای اصالت انسان دنیوی و این جهانی
21 اومانیسم از نتایج منطقی ..................... است. جواب : سکولاریسم
22 اگر در کانون هستی یک وجود مقدّس و متعالی وجود داشته باشد،همه ی موجودات و از جمله انسان ......................او خواهند بود. جواب : آیات و نشانه های
23 در فرهنگ دینی اسلام،........... به عنوان برترین آیت و نشانه ی خداوند سبحان است. جواب : انسان
24 به چه دلیلی،انسان بر موجودات فراوان دیگر برتری و کرامت دارد؟ جواب :
زیرا انسان به عنوان برترین آیت و نشانه ی خداوند سبحان و خلیفه ی خداوند بر زمین است.
25 در فرهنگ قرآن،کرامت و خلافت انسان چه هنگامی تحقق پیدا می کند؟ جواب :
وقتی آدمی از محدودیت های دنیوی و این جهانی خود فراتر رود و هر چه می تواند به خداوند نزدیک تر شود.
26 در فرهنگ قرآن،اگر انسان به .................... خود محدود شود به گمراهی گرفتار شده و حیاتی حیوانی یا پست تر از آن دارد. جواب : ابعاد دنیوی
27 اومانیسم،در کدام ابعاد مختلف فرهنگ غرب بروز و ظهور یافته است. جواب : هنر،ادبیات و حقوق
28 در هنر قرون وسطی،برکدام ابعاد انسان تأکید می ورزیدند؟ جواب : ابعاد معنوی و آسمانی
29 در دیدگاه اومانیستی،چه تفاوتی در هنر قرون وسطی با هنر دوران مدرن،وجود دارد؟ جواب :
هنر قرون وسطی،بر ابعاد معنوی و آسمانی انسان تأکید می ورزید و نقاشان چهره های اسوه های انسانی را در هاله ای از قداست تصویر و ترسیم می کردند،امّا در هنر مدرن،توجه هنرمندان بر ابعاد جسمانی و زیبایی های بدنی آن ها تمرکز می یابد.
30 در ادبیات مدرن به سلوک های معنوی،ارادات و ............... توجهی نمی شود. جواب : خطورات الهی انسان)
31 به چه دلیل،رمان در فرهنگ مدرن غرب،بیش ترین اهمیت را پیدا کرده است؟ جواب : بدانیم ص35
در ادبیات مدرن به سلوک های معنوی،ارادات و خطورات الهی انسان توجهی نمی شود و به حالات روانی آدمیان در زندگی روزمره ی دنیوی و این جهانی پرداخته می شود.
32 حقوق انسان در فرهنگ دینی،مبتنی بر .................... انسان است و صورت ............................ دارد. جواب : فطرت الهی ـ معنوی و آسمانی
33 حقوق بشر برمبنای اندیشه ی اومانیستی،چگونه صورتی دارد؟ جواب : دنیوی و این جهانی
34 حقوق بشر برمبنای اندیشه ی اومانیستی،چگونه شکل می گیرد؟ جواب :
براساس خواسته ها،عادت ها و تمایلات طبیعی آدمیان
35 در فرهنگ های دینی،آدمیان،ابعاد نفسانی و دنیوی خود را در ........................... خویش پی می گیرند. جواب : سایه ی ابعاد معنوی
36 در فرهنگ های دینی،اگر افرادی هواهای نفسانی خود را دنبال کنند،آن را به صورت آشکار و رسمی اظهار نمی کنند؛ بلکه .................... خود را در قالب ...................... پنهان می کنند. جواب : نفس پرستی ـ مفاهیم دینی
37 فرعون برای توجیه رفتار و موقعیتی که داشت،خود را چگونه معرفی می کرد؟ جواب :
انسانی دنیوی و طبیعی معرفی نمی کرد؛بلکه خود را از زمره ی خداوندگاران قرار می داد.
38 اومانیسم را می توان به ..................... یا .................... ترجمه کرد. جواب : فرعونیت آشکار ـ تفرعنی عریان
39 چرا اومانیسم را می توان به فرعونیت آشکار یا تفرعنی عریان ترجمه کرد؟ جواب :
زیرا انسان مدرن خواسته های دنیوی و این جهانی خود را بدون آن که نیازی به توجیه الهی و آسمانی داشته
باشد به رسمیت می شناسد.
روشنگری و علوم جدید
40 مهم ترین ویژگی معرفت شناختی فرهنگ مدرن غرب چیست؟ جواب : روشنگری
الف:انسان شناسانه ویژگی سکولاریسم
41 مهم ترین ویژگی ها و عقاید بنیادین فرهنگ غرب شامل ب:هستی شناسانه ویژگی اومانیسم
پ:معرفت شناسانه
42 روشنگری ناظر بر چه روشی بود؟ جواب : ناظر به روش رویارویی با حقیقت و شناخت است،و موانع شناخت حقیقت و راه وصول به آن را معرّفی می کند.
43 روشنگری در معنای عام خود،پدیده ای ........ و مربوط به ................ غرب نیست. جواب : مدرن ـ فرهنگ معاصر
44 در فرهنگ دینی اسلام،.............. دو پیامبر باطنی و ظاهری برای روشن کردن حقیقت اند. جواب : عقل و وحی
45 روشنگری در معنای خاص،ناظر به چه موضوعی است؟ جواب : روشی از معرفت و شناخت با دو مبنای سکولاریسم و اومانیسم
46 صورت های مختلف روشنگری در معنای خاص خود که بیش از چهارصد سال فرهنگ جدید غرب،پیدا کرده بود؛کدام اند؟ جواب : عقل گرایی و حس گرایی
47 وجه مشترک عقل گرایی و حس گرایی که از صورت های مهم روشنگری است؛چه بود؟ جواب : کنار گذاشتن وحی و شهود در شناخت حقیقت
48 روشنگری با چه ویژگی شناخته می شود؟ جواب : کنار گذاشتن وحی و شهود در شناخت حقیقت
49 وجه مشترک صورت های مختلفی از عقل گرایی و حس گرایی،چیست؟ جواب :
کنار گذاشتن وحی و شهود در شناخت حقیقت
50 روشنگری در دو سده ی هفدهم و هجدهم،بیش تر رویکردی .................................. داشت؛اما در سده ی نوزدهم و بیستم،بیش تر صورت ............................... پیدا کرد. جواب : عقل گرایانه و راسیونالیستی ـ حس گرایانه و آمپریستی
51 از پایان قرن بیستم با افول...............،اصل روشنگری و به دنبال آن،فرهنگ مدرن،گرفتار بحران ........................... شده است. جواب : تجربه گرایی ـ معرفت شناختی
52 روشنگری در معنای عام خود،چگونه تفسیری دینی از انسان و جهان ارائه می دهد؟ جواب :
هنگامی که با هستی شناسی قدسی،معنوی و انسان شناسی دینی همراه باشد،با استفاده از وحی و عقل تجریدی وتجربی
53 دئیسم به چه معناست؟ جواب : دین بدون شریعت و بدون مذهب ـ لامذهبی
54 روشنگری با رویکرد دنیوی و این جهانی،هنگامی که با شناخت عقلی همراه باشد،به چه دلیل به دئیسم ختم می-شود؟ جواب : به دلیل این که مرجعیت وحی را نمی پذیرد.
55 روشنگری با رویکرد دنیوی و این جهانی،هنگامی که با ..................... همراه باشد،به دلیل این که مرجعیت وحی را نمی پذیرد به ............. ،ختم می شود. جواب : شناخت عقلی ـ دئیسم
56 روشنگری با رویکرد دنیوی و این جهانی،هنگامی که به شناخت حسی و تجربی محدود شود، نوعی علم ................................. را پدید می آورد. جواب : تجربی و دانش سکولار
57 روشنگری با رویکرد عقلی،حسی و تجربی توان داوری درباره ی ........................ انسانی را نداشته و به صورت ................... در خدمت ارزش های دنیوی و این جهانیِ انسانی قرار می گیرد. جواب : ارزش ها و آرمان های ـ دانش ابزاری
58 این تعریف،مربوط به چه واژه ای است؟ جواب : پاورقی ص 37
«اعتقاد به خداوند بدون شریعت و مذهب و بی اعتقادی به پیامبران وکتب مذهبی است.
درس6:تکوین فرهنگ جدید غرب
رنسانس و زمینه های تاریخی
1 فرهنگ غرب در ....................... آن ریشه دارد. جواب : گذشته ی تاریخی
2 تاریخ فرهنگ غرب به چهار دوره تقسیم می شود: جواب :
1 یونان و رم باستان 3 رنسانس
2 قرون وسطی 4 غرب جدید
3 رنسانس به چه معناست؟ جواب : تجدید حیات و تولد دوباره
4 رنسانس شامل چه دوره ای از تاریخ اروپا می شود؟ جواب : قرن چهاردهم تا شانزدهم میلادی
5 دلیل نام گذاری دوره ی تاریخی قرن چهاردهم تا شانزدهم اروپا به رنسانس،چیست؟ جواب :
این است که غرب در این زمان به فرهنگ یونان و رم بازگشت.
6 غرب در دوره ی تاریخی قرن چهاردهم تا شانزدهم میلادی به دلیل بازگشت به فرهنگ یونان و رم به ............. نام گذاری شد. جواب : رنسانس
7 فرهنگ یونان و رم باستان،......................... بود و فرهنگ قرون وسطی،............................ است.
جواب : فرهنگ اساطیری ـ فرهنگ دینی مسیحیت
8 در فرهنگ اساطیری یونان،............................. پرستیده می شدند و فرهنگ مسیحیت با دعوت به ........... شکل می گیرد. جواب : خداوندگاران متکثّر ـ توحید
9 طیّ قرون وسطی،ارباب کلیسا،از چه شعارهایی پوشش می گرفتند؟ جواب : از شعارها و مفاهیم معنوی و توحیدی
10 طیّ قرون وسطی،ارباب کلیسا،با رویکرد دنیوی خود،نوعی ............ و .......................... را دنبال می کردند. جواب : دنیاگروی ـ سکولاریسم عملی
11 اربابان کلیسا،به نام خداوند،بندگان خدا را به ......... می گرفتند و به بهانه ی ایمان و وحی،.................... می انداختند. جواب : بندگی ـ عقل را از اعتبار
12 چه عواملی زمینه های اقتدار حاکمیت کلیسا را در هم ریخت؟ جواب : جنگ های صلیبی ومواجهه ی با مسلمانان ـ فتح قسطنطنیه
13 چه عاملی سبب شد تا در دوران رنسانس،پادشاهان و قدرت های محلی به عنوان رقیبان دنیاطلب کلیسا،فرصت بروز و ظهور پیدا کنند؟ جواب : فرو ریختن اقتدارکلیسا
14 فرو ریختن اقتدارکلیسا سبب شد تا در دوران رنسانس،چه گروه هایی فرصت بروز و ظهور پیدا کنند؟ جواب : پادشاهان و قدرت های محلی به عنوان رقیبان دنیاطلب کلیسا
15 پادشاهان و قدرت های محلی به عنوان رقیبان دنیاطلب کلیسا،برای حذف کلیسا،چه تدبیری را اتخاذ کرده بودند؟ جواب :به جای آن که عملکرد ارباب کلیسا را مورد انتقاد قرار دهند به تدریج دخالت دین درامور دنیوی را انکار کردند.
16 پادشاهان و قدرت های محلی به عنوان رقیبان دنیاطلب کلیسا،به چه علتی به تدریج دخالت دین در امور دنیوی را انکار کردند؟ جواب : به دلیل رویکرد دنیوی خود برای حذف کلیسا
17 در دوران رنسانس رویکرد دنیوی به عالم،در چه سطوحی،شکل گرفت؟ جواب :
در سطح هنر،اقتصاد،سیاست و هم چنین در افق حرکت های اعتراض آمیز مذهبی
18 هنرمندان دوران رنسانس با بازگشت به هنر .............،بر ابعاد ....................... انسان اهمیت دادند. جواب : یونان ـ جسمانی و دنیوی
19 چه عواملی زمینه های عبور از اقتصاد کشاورزی ارباب رعیتی را پدید آورد؟ جواب :
رشد تجارت ـ کشف آمریکا ـ بالاگرفتن تب طلا
20 شاهزادگان اروپایی،به رقابت با قدرت .......... پرداختند و در این جهت از حرکت های ...............................حمایت کردند که پیوند خود را با ........... قطع می کردند. جواب : کلیسا ـ اعتراض آمیز کشیشانی ـ پاپ
21 حرکت های اعتراض آمیز مذهبی که با عنوان ............... شناخته می شوند در جهت ...................... پدید آمدند. جواب : پروتستانتیسم ـ اصلاح دینی
22 حرکت های اعتراض آمیز مذهبی که با عنوان پروتستانتیسم شناخته می شوند که در جهت اصلاح دینی پدید آمدند؛چند بخش داشت؟ جواب : بخشی،تنها با قدرت پاپ مخالفت داشتند و با جریان دنیاگروی تقابل نداشتند.بخشی دیگر،رویکرد معنوی داشتند و در تقابل با جریان دنیاگروی قرار می گرفتند.
23 حرکت های اول و دوم اعتراض آمیز مذهبی که با عنوان پروتستانتیسم،شناخته می شوند؛چگونه عمل کردند؟ جواب : حرکت های نوع اول با حمایت قدرت های محلیّ توانستند،بخشی از اروپای مسیحی را از تسلط کلیسا خارج سازند؛ ولی حرکت-های نوع دوم،مورد هجوم کاتولیک ها و دیگر پروتستان ها قرارگرفتند و امکان گسترش پیدا نکردند.
24 آناباپتیست ها گروهی از ................. بودند که به مخالفت با جریان های ..................پرداختند که از دوران ..............پدید آمده بود. جواب : پروتستان هایی ـ دنیاگروانه ای ـ رنسانس
25 بخشی از آناباپتیست ها که امروز با عنوان .............. شناخته می شوند از قرن .......................... شیوه ی زندگی خود را نیز تغییر ندادند. جواب : آمیش ها ـ شانزدهم تا امروز
فلسفه ی روشنگری و فرهنگ جدید غرب
26 فرهنگ اساطیری یونان و رم باستان،چگونه مراحلی از توجه به عالَم کثرت را بدون توجه به خداوند واحد طی کرده بود؟ جواب : با غفلت از نگاه توحیدی به عالم
27 تحریفاتی که در مسیحیت رُخ داد دو پیامد در پی داشت؛آن دو کدام اند؟ جواب :
اول:از جهت نظری مسیحیت آمیخته با رویکردهای اساطیری شد و با قول به تثلیث از ابعاد عقلانی توحید دور ماند.
دوم:مسیحیان و از جمله ارباب کلیسا در تعامل با فرهنگ امپراطوری رم،به سوی نوعی دنیاگروی عملی گام برداشتند. ارباب کلیسا در این مقطع،عملکرد دنیوی خود را تحت پوشش معنوی و دینی توجیه می کردند.
28 در دوره ی رنسانس فرهنگ غرب برای بسط ابعاد دنیوی و این جهانی خود،به سوی حذف..........................، قدم برداشت. جواب : پوشش دینی
29 در دوره ی رنسانس فرهنگ غرب برای بسط ابعاد دنیوی و این جهانی خود،به کدام دوره بازگشت؟ جواب : یونان و رم باستان
30 در دوره ی رنسانس فرهنگ غرب برای بسط ابعاد دنیوی و این جهانی خود،برای حذف پوشش دینی در نخستین گام به یونان و رم باستان بازگشت.این رجوع به چه معنایی بود؟ جواب :
این رجوع برای مستقر شدن در فرهنگ اساطیری باستانی نبود؛بلکه بازگشت به جهان باستان برای عبور از مسیحیت و تداوم بخشیدن به حرکتی بود که فرهنگ یونان با غفلت از تفسیر توحیدی هستی،طی کرده بود،همان حرکتی که مسیحیت مانع از تداوم آن شده بود.
31 عبور از مسیحیّت قرون وسطی در دوران رنسانس،در چه سطوحی بود؟ جواب :
در سطح هنر،اقتصاد،سیاست و هم چنین در محدوده ی حرکت های اعتراض آمیز دینی بوده که رقیبان کلیسا از آن استفاده می-کردند.
32 فرهنگ جدید غرب با پیدایش ...................... آغاز می شود. جواب : فلسفه های روشنگری
33 چگونه سکولاریسم،در عقاید بنیادین فرهنگ جدید غرب نهادینه شد؟ جواب :
رویکرد سکولار و دنیوی که پیش از آن،از طریق هنر و تفاسیر پروتستانی از دین در سطح فرهنگ عمومی بسط پیدا کرده بود با فلسفه های روشنگری عمیق ترین لایه های فرهنگی غرب را تسخیر می کرد.
34 فیلسوفان روشنگری،چگونه زمینه ی تکوین و پیدایش علم و دانشی را که به تفسیر این جهان می پرداخت؛به وجود آورد؟ جواب : با انکار ارزش علمی وحی
35 فیلسوفان روشنگری با انکار ارزش علمی وحی،زمینه ی تکوین و پیدایش چگونه علمی را پدید آوردند؟ جواب :
علم و دانشی را پدید آوردند که مستقل از وحی و با صرف نظر از ابعاد متافیزیکی و فوق طبیعی عالم،به تفسیر
این جهان می پرداخت.
صنعت،اقتصاد،حقوق و سیاست
36 ارزش های بنیادین غرب،در رنسانس و بعد از آن از طریق هنر،دین و فلسفه های جدید به تدریج در چه عرصه هایی،آثار خود را ظاهر ساخت؟ جواب : علم،فن آوری و صنعت ـ اقتصاد ـ حقوق ـ سیاست
37 علم جدید با رویکرد دنیوی خود،چه وظیفه ی جدیدی را بر عهده داشت؟ جواب :
به تدریج به صورت وسیله و ابزار تسلط انسان بر طبیعت درآمد.
38 وظیفه ی علم،قبل از غلبه ی رویکرد دنیوی؛چگونه بود؟ جواب :
شناخت حقیقت عالَم و مسوولیت عبور انسان از مُلک به ملکوت را برعهده داشت.
39 در رویکرد دنیوی علم جدید،کدام دسته از علوم بیش ترین اهمیت را پیدا کرد و ره آورد این بخش از علوم چه بود؟ جواب : علوم طبیعی و تجربی ـ فن آوری و صنعت
40 انقلاب صنعتی در چه قرنی و در کدام کشور آغاز شد؟ جواب : قرن هجدهم ـ انگلستان
41 اقتصاد قرون وسطی بر مدار................ و روابط اجتماعی ......................... بود. جواب : کشاورزی ـ ارباب و رعیتی
42 از نظام ارباب و رعیتی در غرب با چه عنوانِ دیگری،یاد می شود؟ جواب : فئودالیته
43 نظام ارباب و رعیتی یا فئودالیته در غرب نوعی، .......................... بود. جواب : برده داری عام و فراگیر
44 چرا نظام ارباب و رعیتی یا فئودالیته در غرب نوعی،برده داری عام و فراگیر تلقی می شد؟ جواب : زیرا کشاورزان،وابسته به زمین های اربابانی بودند که برای آن ها کار می کردند و امکان جابه جایی و نقل و انتقال نداشتند.
45 چه عواملی سبب شد تا اقتصاد و کشاورزی فئودالی به اقتصاد سرمایه داری تبدیل شود؟ جواب :
گسترش تجارت و رشد صنعت
46 گسترش تجارت و به دنبال آن،رشد صنعت،کدام قشر جدید را در نظام ارباب و رعیتی یا فئودالی ایجاد کرد؟ جواب : قشر جدید سرمایه داران
47 گسترش تجارت و به دنبال آن،رشد صنعت،روابط ارباب و رعیتی را به .................. و .................. تغییر داد. جواب : کارگران ـ سرمایه داران
48 چه عواملی در اقتصاد بعد از انقلاب صنعتی،روابط ارباب رعیتی را به روابط کارگران و سرمایه داران تغییر داد؟ جواب : گسترش تجارت و به دنبال آن،رشد صنعت
49 در فرهنگ دینی،حقوق انسانی،ریشه در ........................... داشته و مسوولیت حراست از ............... و ................. او را دارد. جواب : ربوبیت پروردگار و فطرت الهی انسان ـ خلافت انسان ـ کرامت ذاتی
50 در قرون وسطی به چه دلیل،رفتارهای دنیوی نظام فئودالی،توجیه دینی می شد؟ جواب : باور دینی مردم
51 در قرون وسطی به دلیل باورهای دینی مردم،.................................. توجیه دینی می شد. جواب :
رفتارهای دنیوی نظام فئودالی
52 چه حرکت هایی در دوران رنسانس موجب رویگردانی از نگاه معنوی و انکار ربوبیت و شریعت الهی شد؟ جواب : حرکت های اعتراض آمیز رنسانس به جای بازگشت به سوی حقوق الهی انسان
53 نتیجه ی حرکت های اعتراض آمیز رنسانس در زمینه ی حقوق،چه بود؟ جواب : به جای حقوق فطری الهی انسان،حقوق طبیعی بشر شکل گرفت.
54 حقوق فطری الهی انسان،با چه ابزارهایی شناخته می شد؟ جواب : دو ابزار معرفتی وحی و عقل
55 حقوق طبیعی بشر،چگونه شناخته می شود؟ جواب : با نظر به خواسته ها،هواها و نیازهای صرفاً طبیعی و این جهانی او
56 عقاید و ارزش های جدید غرب،کدام اند؟ جواب : سکولاریسم،اومانیسم و روشنگری
57 عقاید و ارزش های جدید غرب،چگونه فرهنگی را پدید آورد؟ جواب :
فرهنگی را پدید آورد که راه را بر شناخت حقیقت الهی انسان و جهان فرو می بست.
58 اندیشه ی سیاسی جدیدی که در فرهنگ جدید غرب شکل می گرفت،آرمان شهر خود را بر مبنای ..................... و ...........................تنظیم می کرد. جواب : حقوق طبیعی ـ خواسته های دنیوی
59 نظام سیاسی که برمبنای عقاید و ارزش های جدید غرب،شکل گرفت؛قادر به توجیه چه چیزهایی نبود؟ جواب : نه می توانست به دنبال حاکمیت ارزش های الهی باشد و نه عملکرد یا خطاهای دنیوی و این جهانی خود را توجیهی الهی و دینی کند.
60 اندیشه ی سیاسی نوین غرب براساس اصالت بخشیدن به انسان دنیوی،................... آدمی را مبدأ ......................می داند. جواب : خواست و اراده ی ـ قانون گذاری
61 اندیشه ی سیاسی جدیدی که در غرب براساس اصالت بخشیدن به انسان دنیوی شکل گرفت،چه نام گذاری شد؟ جواب : لیبرالیسم
62 لیبرالیسم را چگونه تعریف کرده اند؟ جواب : اباحیّت و مباح دانستن همه ی امور در قیاس با خواست انسان
63 اباحیّت و مباح دانستن همه ی امور در قیاس با خواست انسان تعریف .................... است. جواب : لیبرالیسم
64 تعریفی که از لیبرالیسم به معنای اباحیّت و مباح دانستن همه ی امور در قیاس با خواست انسان،تعریف کرده اند؛به چه معنایی می باشد؟ جواب : به معنای آزادی انسان از همه ی ارزش های متعالی است که مستقل از او باشد و به معنای مبدأ بودن آدمی برای همه ی ارزش-هایی است که به خواست او شکل می گیرد.
65 انقلاب کبیر فرانسه در چه سالی و ریشه در کدام حرکت ها دارد؟ جواب : ـ 1789 میلادی
حرکت های فرهنگی دوران رنسانس و اندیشه های فلسفی روشنگری و تغییرات اجتماعی مربوط انقلاب صنعتی
66 نخستین انقلاب سیاسی لیبرال در تاریخ سیاسی جهان،................... است. جواب : انقلاب کبیر فرانسه
67 کدام انقلاب در تاریخ سیاسی غرب،الهام بخش انقلاب های سیاسی دیگری شد؛که پس از چهار دهه،سراسر اروپا را فرا گرفت؟ جواب : انقلاب کبیر فرانسه
درس7:جامعه ی جهانی
روابط بین الملل و نظام جهانی
1 شبکه ی روابط پایداری که در یک دوره ی تاریخی بین جوامع مختلف شکل می گیرد،............... است. جواب : جامعه جهانی
2 نظام جهانی محیط بین المللی را شکل می دهد که از آن با عنوان .................. نیز یاد می شود. جواب : جامعه ی جهانی
3 نظام جهانی .................. را شکل می دهد. جواب : محیط بین المللی
4 روابط بین الملل متأثر از چه ویژگی هایی است؟ جواب : ویژگی های فرهنگی و قدرت تأثیرگذاری جوامع مختلف
5 در چه صورتی نظام جهانی،تحت تأثیر فرهنگ ها شکل می گیرد؟ جواب :
اگر یک فرهنگ بتواند در سطح جهانی تأثیرگذاری بیش تری داشته باشد.
6 تأثیرگذاری بیش تر باعث شگل گیری نظام جهانی بر اساس آن فرهنگ
7 اگر فرهنگ های مختلف در سطح جهانی حضور فعال و تأثیرگذار داشته باشند،نظام جهانی چگونه صحنه ای خواهد بود؟ جواب : صحنه ی تعامل فرهنگ ها و تمدن های مختلف
8 در چه صورتی نظام جهانی از انسجام بیش تری برخوردار خواهد بود؟ جواب :
اگر یک فرهنگ در سطح جهانی غالب باشد،آن فرهنگ به میزانی که ویژگی های مطلوب یک فرهنگ جهانی را داشته باشد.
9 اگر فرهنگ یا فرهنگ های غالب و تأثیرگذار فاقد ویژگی های مطلوب باشند،نظام جهانی با ......................................مواجه خواهد شد. جواب : چالش ها و تضادهای درونی
10 فرهنگ امپراطوری و سلطه،جامعه ی جهانی را به چه بخش هایی تقسیم می کند؟ جواب : بخش های مرکز و پیرامون
11 هنگامی که جامعه ی جهانی عرصه ی حضور فعال فرهنگ های متفاوت باشد،نظام جهانی،شاهد چه صحنه هایی خواهد بود؟ جواب : صحنه ی تعاملات،گفت وگوها یا برخوردهای فرهنگی و تمدنی خواهد بود و در این صورت چالش ها نیز از نوع چالش های بین فرهنگی و تمدنی خواهد بود.
جامعه ی جهانی در گذشته و حال
12 روابط بین الملل و نظام جهانی،قبل از .......................... به صورت امروز نبوده است. جواب : ظهور غرب جدید
13 در چه صورتی برخی از کشورها که از جهت نظامی مورد هجوم قرار می گرفتند،گروه مهاجم را درون خود هضم و جذب می کردند؟ جواب : در صورتی که از ظرفیت فرهنگی برتری برخوردار باشند.
14 فرهنگ ایرانی به رغم پیروزی یونانیان،در دوره ی حاکمیت سلوکیان،.................. راحفظ کرد. جواب : هویت خود
15 جامعه ی اسلامی نیز شکست نظامی از مغول را با ...................... بر آنان جبران کرد. جواب : غلبه ی فرهنگی
16 بسط و گسترش فرهنگ اسلامی،مرهون چه بود و ایرانیان چه نقشی در این میان داشتند؟ جواب :
مرهون قوّت و قدرت فرهنگی آن بود و ایرانیان،اجبار و الزامی به مسلمان شدن نداشتند و به تدریج اسلام را پذیرفتند.
17 مسلمانان آسیای جنوب شرقی،فارغ از قدرت سیاسی اسلام،از چه طریق با اسلام آشنا شدند و به آن روی آوردند؟ جواب : از طریق تجارت
18 ظهور فرهنگ غرب از سده ی .............،صورت جدیدی به روابط بین المللی و نظام جهانی بخشید. جواب : هفدهم تا بیستم
19 نظامات سیاسی،اقتصادی جدید فرهنگ غرب در دو سده ی نوزدهم و بیستم،جوامع غربی را به چه صورتی درآورد؟ جواب : جوامع غربی را به صورت جوامع مرکزی و دیگر جوامع را به صورت جوامع پیرامونی درآورد.
شکل گیری نظام نوین جهانی
20 در فرایند تکوین نظام نوین جهانی مراحل چهارگانه ی زیر رُخ داد: جواب :
اوّل:پیدایش قدرت های سیاسی سکولار
دوم:پیوند قدرت با تجارت،سرمایه و صنعت
سوّم:به خدمت گرفتن مبلّغان مذهبی و سازمان فراماسونری
چهارم:ادغام جوامع در نظام جهانی استعمار
21 زوال تدریجی قدرت کلیسا منجر به حاکمیّت قدرت های منطقه ای....................... شد. جواب : فئودا ل ها و اربابان بزرگ
22 با ....................... دولت هایی شکل گرفت که به طور رسمی،گُسست خود را از دین اعلام کردند. جواب : انقلاب فرانسه
23 دولت ـ ملت های جدید از چه طریقی پدید آمدند؟ جواب :
با انقلاب فرانسه دولت هایی شکل گرفت که به طور رسمی،گسست خود را از دین اعلام کردند.این دولت ها برخلاف حکومت های گذشته،خود را با هویتی دینی و معنوی نمی شناختند؛بلکه خود را در ابعاد جغرافیایی،تاریخی و خصوصاً نژادی و قومی تعریف می کردند.
24 چه عواملی سبب شد تا صاحبان ثروت،جایگاه برتری نسبت به زمینداران پیدا کنند؟ جواب :
رشد تجارت،بردگی سیاه پوستان آفریقایی و انتقال آن ها به مزارع آمریکایی و انتقال ثروت به جوامع اروپایی
25 دولت ها برای تقویت قدرت خود نیاز به ............................ داشتند،و بازرگانان برای تجارت و سود،نیازمند ........... .................... دولت مردان بودند. جواب : سرمایه و پول بازرگانان ـ حمایت ناوگان نظامی
26 عنصر دیگری که برفرایند انباشت ثروت و موقعیت سرمایه داران افزود؛چه بود؟ جواب : صنعت
27 کشورهای غربی،برای تأمین نیازهای اقتصادی خود،به چه نیازهایی داشتند؟ جواب :
مواد خام ـ نیروی کار ارزان ـ بازار مصرف کشورهای غیرغربی
28 کشورهای غربی برای تأمین منافع اقتصادی خود،نیازمند به در هم شکستن چه چیزهایی بودند؟ جواب :
نیازمند در هم شکستن مقاومت های فرهنگی اقوامی بودند که سلطه و نفوذ آن ها را تحمل نمی کردند.
29 کشورهای غربی برای درهم شکستن مقاومت فرهنگی کشورهای دیگر،در نخستین مرحله از چه ابزارهایی استفاده کردند؟ جواب : از مبلّغان مذهبی و سازمان های فراماسونری
30 دولت های سکولار غربی در حمایت از ........................ انگیزه ی دینی نداشتند. جواب : مبلّغان مسیحی
31 دولت های سکولار غربی،از تبلیغ مسیحیّت،برای چه موردی استفاده می کردند؟ جواب : برای بسط جهانی قدرت خود
32 دولت های سکولار غربی،با تبلیغ مسیحیّت،............................ را دچار اختلال می کردند. جواب : فرهنگ عمومی جوامع غیرغربی
33 انبوه رعیت در نظام فئودالى فرصت ........................... نداشتند. جواب : تحرک اجتماعی و جغرافیایى
34 در قرون وسطی،بنّاهایى که برای ساختن قصرها و کلیساها در شهرهاى مختلف تردد داشتند،از ................ واحدی برخوردار بودند. جواب : هویت صنفی
35 چه عواملی موجب می شد بر انسجام صنفی بنّاهایی که در قرون وسطی فعالیت داشتند؛افزوده شود؟
جواب : روابط استاد شاگردى که همراه انتقال مهارت هاى فنى ایجاد می شد.
36 آرمان سیاسی فراماسونرها ....................... است. جواب : جهان وطنی یا کاسموپولیتیسم
37 شعارهای انسانی و سیاسی فراماسونرها چگونه بود؟ جواب : علاوه بر مخالفت با نظام اشرافى،هویتى ضد دینى داشت.
38 غرب هنگام هجوم به مناطق غیرغربى از ............................ برای تأمین نیازهای نوین خود کمک گرفت. جواب : سازمان های ماسونی
39 مهم ترین عنصر برای ادغام جوامع غیرغربی در نظام جهانی جدید چه بود؟ جواب : استعمار
40 کشورهای استعمارزده به دو نوع تقسیم می شوند،نام برده توضیح دهید. جواب : برخی از آن ها به طور مستقیم به تصرف کشورهای استعمارگر درآمدند و به طور کامل تصرف شدند؛ولی جوامعی که از قدرت مقاومت بیش تری برخوردار بودند و کشورهای غربی نمی توانستند به صورت مستقیم آن ها را تحت سلطه ی سیاسی خود درآورند،از طریق نفوذ اقتصادی،سیاسی و فرهنگی در جامعه ی جهانی جدید ادغام شدند.در دوره ی استعمار این گونه جوامع تحت نفوذ کشورهای استعمارگر قرارگرفته و در شرایط نیمه استعماری به سر می بردند.
41 در دوره ی استعمار،جوامعی که از قدرت مقاومت بیش تری در برابر کشورهای استعمارگر غربی برخوردار بودند، به صورت مستقیم تصرف نشدند؛برنامه کشورهای استعمارگر در مورد آن ها چه بود؟ جواب : از طریق نفوذ اقتصادی،سیاسی و فرهنگی در جامعه ی جهانی جدید ادغام شدند.تحت نفوذ کشورهای استعمارگر قرارگرفته و در شرایط نیمه استعماری به سر می بردند.
42 کدام کشورها در جامعه ی جهانی جدید از طریق غیرمستقیم ادغام شدند و در شرایط نیمه استعماری به سر می بردند،کدام-اند؟ جواب : چین،عثمانی و ایران
43 جوامع استعمارزده به رغم مقاومت هایی که طی قرن بیستم انجام دادند،با............... و ................... مواجه شدند. جواب : استعمار نو ـ استعمار فرانو
44 چین در قرن نوزدهم،از چه طرقی،به صورت کشوری ضعیف درآمد؛به طوری که هر بخش آن تحت تسلط یکی از کشورهای اروپایی بود؟ جواب : از طریق تهدید نظامی،نفوذ گروه های مبلّغ مسیحی و روابط اقتصادی
45 کدام کشور آسیایی در قرن نوزدهم از طریق تهدید نظامی،نفوذ گروه های مبلّغ مسیحی و روابط اقتصادی،به صورت کشوری ضعیف درآمد؟ جواب : چین
46 بزرگ ترین امپراطوری اسلامی در قرن نوزدهم،.............. بود. جواب : عثمانی
47 قلمروی عثمانی که بزرگ ترین امپراطوری قرن نوزدهم بود؛شامل چه مناطقی می شد؟ جواب :
عربستان،عراق،سوریه،فلسطین،مصر،ترکیه کنونی تا بلغارستان و بالکان از جمله بوسنی کنونی
48 عثمانی بزرگ ترین امپراطوری اسلامی در قرن نوزدهم،در اثر نفوذ چه عواملی از هم پاشید؟ جواب : در اثر نفوذ گرو ه های مبلّغ مسیحی و فراماسونری،تهدید نظامی و روابط اقتصادی
49 مجموعه کشورهایی که در دوره ی نفوذ کشورهای استعمارگر اروپایی،از امپراطوری عثمانی جدا شدند و هر یک تحت سیطره ی جوامع اروپایی قرار گرفتند؛کدام ها بودند؟ جواب : مصر،سوریه،لبنان،اردن،عربستان،عمان،یمن،عراق و کویت
50 ژاپن از قرن هفدهم و بعد از نفوذ مسیحیّت،چطور مجبور به برقراری روابط تجاری با کشورهای اروپایی شد؟ جواب : با تهدید کشورهای اروپایی
درس8:تحولات نظام جهانی
تحولات اقتصادی سیاسی
1 نظام جهانی،ابعاد ............ ، ............ و .............. دارد. جواب : اقتصادی ـ سیاسی ـ فرهنگی
2 نظام جهانی،پس از حضور ................ در ابعاد اقتصادی،سیاسی و فرهنگی تحولاتی را در پی داشته است. جواب : استعمار
3 عملکرد اقتصادی کشورهای غربی ابتدا در چه چارچوبی،شکل گرفت؟ جواب : دولت ـ ملت های جدید
4 قدرت سیاسی کشورهای غربی که در چارچوب دولت ـ ملت های جدید شکل گرفته بود؛به چه چیزی هماهنگ بود؟ جواب : با منافع اقتصادی صاحبان ثروت،صنعت و تجارت
5 رقابت های سیاسی استعمارگران به ویژه در ................. با منافع اقتصادی آنان پیوند می خورد. جواب : مناطق استعمار زده
6 نظام اقتصادی کشورهای غیرغربی پیش از استعمار،اغلب چگونه و چه ویژگی هایی داشت؟ جواب : اغلب در تعامل با محیط جغرافیایی خود و به گونه ای مستقل عمل می کرد.روابط تجاری نیز در حدّی نبود که استقلال سیاسی آنان را در معرض خطر قرار دهد.
7 اقتصاد کشورهای استعمار شده و تحت نفوذ در چه راستایی تغییر می یابند؟ جواب : در راستای پاسخ به نیازهای اقتصادی کشورهای غربی
8 اقتصاد کشورهای استعمار زده و تحت نفوذ،چند ویژگی مهم دارد؟ جواب : هفت مورد
9 اقتصاد کشورهای استعمار زده و تحت نفوذ،چه ویژگی های مهمی را دارد؟ جواب :
1 بازار مصرف کالاهای تولید شده ی کشورهای غربی
2 تأمین کننده ی نیروی کار و مواد خام مورد نیاز کشورهای غربی
3 سوق داده شدن به سوی اقتصاد تک محصولی یعنی صادرات محدود به یک ماده ی خام
4 از دست دادن قدرت چانه زنی در اقتصاد جهانی به دلیل تک محصولی شدن اقتصاد آن ها که وابستگی اقتصادی به کشورهای استعمارگر،نتیجه ی آن است.
5 وابستگی اقتصادی موجب غیرمتعادل شدن مبادلات تجاری در سطح جهانی با کشورهای استعمارگر غربی می شود.
6 انتقال برخی از صنایع وابسته به کشورهای استعمار زده،در جهت منافع بیش تر کشورهای استعمارگر غربی.
7 وابستگی کشورهای استعمارزده،امکان عبور از مرحله ی استعمار به استعمارنو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد.
10 اقتصاد تک محصولی کشورهای تحت نفوذ و استعمار زده،به چه معنایی است؟ جواب :
صادرات آن ها،به یک ماده ی خام محدود می شود.
11 تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمارزده،چه قدرتی را در اقتصاد جهانی آن ها می گیرند؟ جواب : قدرت چانه زنی
12 تک محصولی شدن اقتصاد کشورهای استعمار زده و تحت نفوذ،که قدرت چانه زنی آن ها را در اقتصاد جهانی از آن ها را گرفته؛چه نتیجه ی مهمی را در پی خواهد داشت؟ جواب : وابستگی اقتصادی آن ها به کشورهای استعمارگر
13 کشورهای غربی به...........................،برخی از صنایع وابسته را به کشورهای استعمار زده منتقل می کنند. جواب : اقتضای بازار مصرف
14 انتقال برخی از صنایع وابسته به کشورهای استعمار زده در چه جهتی عمل نمی کند؟ جواب :
در جهت استقلال یا تعدیل جهانی ثروت کشورهای استعمار زده
15 چرا وابستگی کشورهای استعمارزده،مسأله ای است که امکان عبور از مرحله ی استعمار به استعمارنو را برای کشورهای استعمارگر پدید می آورد؟ جواب : زیرا کشورهای غربی بعد ازآن که با مقاومت های سیاسی و نهضت های آزادی بخش کشورهای استعمارزده مواجه می شوند،استقلال سیاسی واقتصادی کشورهای استعمارزده را به رسمیت می شناسند؛امّا اقتصاد وابسته ی کشورهای استعمار زده،دولت های مستقل این کشورها را ناگزیر از قرارگرفتن در چرخه ی نامتعادل جهانی توزیع ثروت می کنند.
16 اقتصاد ایران تا دوران قاجار برمدار ............. و .............. شکل می گرفت. جواب : دام داری ـ کشاورزی
17 تخته قاپوکردن ایلات،در دوران ................ و انقلاب سفید در دوران ....................... در ایران شکل گرفت. جواب : رضاخان ـ محمد رضا پهلوی
افول دولت ملت ها و جهانی شدن
18 دولت ـ ملت های جدید حاکمیت های سیاسی ـ اقتصادی نوینی بودند که نخستین بار در................. با ....................... پدید آمدند. جواب : اروپای غربی ـ افول قدرت کلیسا
19 دولت ـ ملت های جدید در اروپای غربی،با ........................... پدید آمدند. جواب : افوق قدرت کلیسا
20 دولت ـ ملت های جدید برخلاف حاکمیت های پیشین،................... برای خود قایل نبودند و صورتی کاملاً ................داشتند. جواب : هویتی دینی و معنوی ـ سکولار و دنیوی
21 به واحدهای اجتماعی که در سرزمینی به نام کشور مستقرند و دارای نظام سیاسی،اقتصادی،آموزشی یگانه ای هستند،ازآن جهت که اعضای آن خود را «ملت» می شناسند و توسط یک دولت اداره و نمایندگی می شوند،چه می گویند؟ جواب : دولت ـ ملت ـ ص58 پاورقی
22 به دولت ـ ملت ها، ........................... و .......... نیز گفته می شود. جواب : گروه سرزمینی ـ جامعه ـ ص58 پاورقی
23 هویت اغلب دولت ـ ملت ها چگونه هویتی است؟ جواب : هویتی ناسیونالیستی و قوم گرایانه
24 درهویت سازی های جدید،ابعاد ................بخش های مختلف با کاوش های باستان شناسان شناسایی شده و برجسته می شود. جواب : نژادی و قومی
25 اقتصاد سرمایه محور،در حرکت های آغازین خود،نیازمند به حمایت چه چیزهایی بود؟ جواب :
حمایت سیاست های قومی و منطقه ای بود.
26 در اقتصاد سرمایه محور،به تدریج چه مواردی موجب شد از اهمیت مرزهای سیاسی کاسته شود؟ جواب : انباشت ثروت ـ پدید آمدن شرکت های بزرگ چند ملیتی ـ گسترش صنعت ارتباطات
27 با شکل گیری ...................... و ............................، سرمایه گذاری شرکت های بین المللی به منطقه ای خاص محدود نمی شود. جواب : نهادهای بین المللی ـ بازارهای مشترک منطقه ای
28 دولت ـ ملت های جدید در اقتصاد سرمایه محور،با استفاده از چه امکاناتی،تغییرات اقتصادی در سطح جهانی را شناسایی و مدیریت می کنند؟ جواب : با استفاده از شبکه های عظیم اطلاعاتی
29 کانون های ثروت و قدرت برای حفظ منافع خود،از طریق ........................ موانع موجود برسر راه تجارت بین المللی را نیز برمی دارند و ...................... کشورهای مختلف و سیاست های ملی را ................ می سازند. جواب : سازمان های بین اللملی ـ استقلال اقتصادی ـ مخدوش
30 برخی معتقدند،جهانی شدن چگونه فرایندی است؟ ـ جواب : نظر گیدنز
جهانی شدن،فرآیندی است که هیچ اعتنایی به مرزهای ملّی ندارد جهانی شدن درحال ایجاد نظم نوینی است که جریان های نیرومند تجارت و تولید بین المللی آن را پیش می راند.
31 چالش ها و تضادهایی که با جهانی شدن صورت می گیرد،بیش تر توسط .......... انجام می شود،که فراتر از ................دولت ها عمل می کنند. جواب : جنبش هایی ـ مرزهای سیاسی
32 چند مورد از مقاومت هایی که در قالب پیمان های منطقه ای بین دولت ها در برابر سیاست جهانی سازی قدرت های برتر اقتصاد اروپایی و آمریکایی شکل گرفته اند؛نام ببرید. جواب :
جنبش عدم تعهد،اتحادیه ی عرب،سازمان کنفرانس اسلامی،جامعه ی کشورهای آسیای جنوب شرقی سیتو
امپراطوری رسانه،علم و فرهنگ
33 جوامع از دیرباز از چه طریقی با یک دیگر برخوردهایی داشته اند و نتیجه ی این برخوردها چه بود؟ جواب : از طریق تجارت،مهاجرت،جنگ و غیره ـ و این برخوردها سبب انتقال و اشاعه ی فرهنگ ها می شده و مبادلات فرهنگی از این طریق شکل می گرفته است.
34 اشاعه و مبادلات فرهنگی چگونه شکل گرفته است؟ جواب : برخوردهایی که از دیرباز از ُطرق مختلف میان جوامع وجود داشته است.
35 برخورد استعماری غرب با دیگر جوامع غیرغربی موجب چه چیزی شد؟ جواب : موجب شد تا جوامع غیرغربی از نظر اقتصادی و سیاسی در موضع ضعف قرار گیرند.این پدیده اغلب نوعی خود باختگی فرهنگی را نیز در آن ها ایجاد می کرد.
36 برخورد استعماری غرب با دیگر جوامع،اغلب نوعی ................. را در آن ها ایجاد می کرد. جواب : خودباختگی فرهنگی
37 خودباختگی فرهنگی،چه حالت و نتیجه ای را برای کشورهای استعمار زده در پی خواهد داشت؟ جواب : جامعه،حالت فعّال و خلّاق خود را در گزینش عناصر فرهنگی دیگر از دست می دهد و در نتیجه،عناصر فرهنگ دیگری که در قبال آن به خودباختگی دچار شده است،بدون تحقیق و گزینش و به گونه ای تقلیدی فرا گیرد.
38 از دست دادن مدیریت گزینش عناصر مناسب فرهنگ غربی برای کشورهای استعمار زده،چه نتیجه ای را در بر خواهد داشت؟ جواب : غرب مدیریت انتقال را در چارچوب اهداف اقتصادی و سیاسی خود به دست می گیرد.
39 عنصر نوینی که جهان غرب را در مدیریت انتقال عناصر فرهنگ غربی یاری می کند؛........................ نام دارد. جواب : صنعت ارتباطات
40 توسعه ی صنعت ارتباطات،چه نتایجی را داشته است؟ جواب : فاصله های زمانی و مکانی را کوتاه و جهان را کوچک کرده و آن را به صورت دهکده ای واحد در آورده است.
41 موقعیت برتر کشورهای غربی و در رأس آن ها آمریکا،در عرصه تولید و پخش رسانه، سبب شده است تا ناظران بسیاری،از ........................ نیز سخن گویند. جواب : امپراطوری رسانه ای
42 چرا کشورهای کم تر توسعه یافته در برابر امپراطوری فرهنگی تازه تأسیس شده،بسیار آسیب پذیرند؟ جواب : زیرا منابع و امکانات لازم برای حفظ استقلال فرهنگی خود را ندارند.
43 ساختمان مرکزی و مدیریت تمامی بیست غول رسانه ای جهان در .......................... قرار دارد؛ و اکثریت آن ها در ......................... اند. جواب : کشورهای صنعتی ـ ایالات متحده
44 چند مورد از غول های رسانه ای جهان که آمریکایی اند: جواب : تایم وارنر ـ دیسنی و یاکوم
45 شکی نیست که محصولات فرهنگی غربی از طریق ................................. در سراسر کره ی زمین اشاعه می یابند. جواب : رسانه های الکترونیک
46 تجمّع قدرت رسانه در دست صاحبان ثروت و کانون های صهیونیستی،چه نتایجی داشته است؟ جواب : نه تنها هویت فرهنگی جوامع غیرغربی را متزلزل می گرداند؛بلکه به گونه ای آشکار،ارزش های دموکراتیک جهان غرب را نیز به سُخره می گیرد.
47 این عبارت،از کدام یک از جامعه شناسان معاصر اروپایی است؟ جواب : «بسیاری از منتقدان،نگران این هستند که تجمع و تمرکز قدرت رسانه در دست چند شرکت یا چند فرد قدرتمند، موجب تضعیف سازوکارهای دموکراسی می شود.» ـ گیدنز
48 اطلاعاتی درباره ی روبرت مرداک: جواب : صهیونیستی ـ در استرالیا به دنیا آمده ـ یکی از پیشگامان اقتصادی ـ رییس یکی از بزرگ ترین امپراطوری های رسانه ای جهان ـ در سال های اخیر سرمایه گذاری هنگفتی روی صنعت پُرسود تلویزیون ماهواره ای دیجیتالی،خصوصاً پوشش رویدادهای زنده ی ورزشی مثل بسکتبال و فوتبال ـ قدرت مرداک با توجه به گسترش جهانی اش به آسانی مهار نمی شود. ـ قدرت او در حدّی است که می تواند روی حکومت ها اعمال نفود کند.ـ شالوده ی قدرت مرداک بسیار وسیع؛ امّا سایه وار و ناپایدار نیز هست.
49 ماهیت کسب و کار رسانه ای و مخابراتی این است که .............. و ............... . جواب : همه جا هست ـ هیچ جا نیست.
50 جهان غرب،از طریق ............،در وسیع ترین شکل،................. جوامع غیرغربی را مدیریت می کند. جواب : رسانه ـ فرهنگ عمومی
51 تربیت نخبگان کشورهای غیرغربی بیش تر با چه روش هایی انجام می شود؟ جواب : با تثبیت مرجعیت علمی غرب و توزیع هدفمند علوم طبیعی و انسانی
52 علوم انسانی غربی بر چه بنیان هایی قرار گرفته و شکل یافته است؟ جواب : هستی شناختی،انسان شناختی و با روش های معرفتی بعد از رنسانس
53 عمیق ترین نقش را در توزیع جهانی فرهنگ غربی چه چیزی ایفا می کند؟ جواب : ترویج علوم انسانی غربی در کشورهای غیرغربی
54 چرا ترویج علوم انسانی غربی درکشورهای غیرغربی،عمیق ترین نقش رادرتوزیع جهانی فرهنگ غربی ایفا می کند؟ جواب : زیرا این علوم موجب می شوند تا فرهنگ های معنوی و دینی،هویت خود را از نگاه فرهنگ غربی بازخوانی کنند.این پدیده،فرهنگ ها را از علمی که مبتنی بر بنیان های معرفتی دینی و قُدسی شان باشد،محروم می گرداند.
55 جهان غرب تلاش می کند از طریق ........،فرهنگ عمومی جوامع غیرغربی را مدیریت کند. جواب : رسانه
انسجام اجتماعی و چالش های نوین
1)فرهنگ غرب،با عقاید و ارزش های خود،..................،پیشروی انسان قرار داد. جواب : آرمان های نوینی)
2)جامعه ی غربی با عقاید وآرمان ها نوین خود،بسیاری از ............................ را پشت سرگذاشت و ................. جدیدی را پدید آورد. جواب : تضادها و چالش های پیشین ـ نظام اجتماعی)
3)دو مورد از چالش هایی که جامعه ی غربی با عقاید و آرمان های جدید خود از آن ها عبور کرد: جواب : الف:چالش بین رویکرد نظری و عملی کلیسا
ب:چالش اربابان و قدرت های محلّی با قدرت کلیسا
4)به ترتیب،رویکرد نظری و رویکرد عملی کلیسا چه بود؟
رویکرد نظری،معنوی و دینی و رویکرد عملی آن دنیوی و این جهانی)
5)چرا جامعه ی غربی،به نفی رابطه ی دین و دنیا پرداخت و از رویکرد نظری معنوی نسبت به این عالم دست شُست؟ جواب : زیرا از حلّ چالش بین رویکرد نظری و عملی کلیسا از طریق اصلاح رفتار دنیوی ارباب کلیسا ناتوان بود.)
6)جامعه ی غربی،چگونه چالش اربابان و قدرت های محلی را با قدرت کلیسا حلّ کرد و نتیجه ی آن چه بود؟ جواب : این چالش را نیز به نفع قدرت دنیوی شاهزادگان حل کرد و بدین سان دست کلیسا را از زمین هایی که تحت نفوذ آن قرار داشت،قطع کرد.)
7)ارزش ها و آرمان های دنیوی در قرن هجدهم چه موج هایی را ایجاد کرده بود؟ جواب :
موجی از امیدآفرید،امید به حاکمیت دنیوی و این جهانی انسان،امید به قدرت و سلطه ی آدمی برطبیعت و امید به ایجاد بهشتی که پیش از آن در آسمان به دنبال آن بود.
8)«....................» انسان را آغاز و انجام همه ی ارزش ها و آرمان ها معرفی می کرد. جواب : اومانیسم)
9)«................... » از عقلانیتی سخن می گفت که پرسش از مبدأ و معاد را به فراموشی سپرده و ارتباط خود را با ماورای طبیعت و متافیزیک قطع کرده بود و نگاه خود را به طبیعت دوخته و حل همه ی مسایل بشر را در این عالم نوید می داد. جواب : روشنگری)
10)نخستین اندیشه ی سیاسی که از متن ارزش ها و آرمان های جدید می جوشید،چه نام داشت؟ جواب : لیبرالیسم)
11)انسجام اجتماعی جدید کشورهای استعمارگر و نظام های اقتصادی،سیاسی و فرهنگی مربوط به آن،در چه صورتی با چالش-ها و ستیزهای بنیادین مواجه نمی شد؟ جواب :
درصورتی که با حلّ چالش های پیشین،پاسخگوی اقتضائات طبیعی،دنیوی،نیازهای روحی و معنوی آدمیان می بود.)
12)فرهنگ جدید غرب،مسیری را برای حلّ چالش های گذشته پیمود که مسایل و مشکلات جدیدی به دنبال آورد
چالش های جدید به صورت های متفاوتى آشکار می شود؛ جواب : مانند:
1ـ اقتصادی، سیاسى، اجتماعی و فرهنگی 5ـ معنوی و دینی
2ـ منطقه ای و فرامنطقه ای 6ـ معرفتی و علمی
3ـ مقطعی و مستمر 7ـ درون فرهنگی و بین فرهنگی
4ـ خرد و کلان 8 ـ تمدنی
9ـ ذاتی و عارضی
13)چالش های جدید فرهنگ غرب که مسایل و مشکلات زیادی را ایجاد کرده بود در بسیار از موارد ............... اند. جواب : متداخل)
14)متفکران غربی در اغلب موارد،کوشیده اند؛بر اساس ................... خود از چالش های جدیدی ایجاد شده در فرهنگ جدید خودشان عبور کنند. جواب : اصول فرهنگی)
15)چالش های ذاتی ریشه در کجا دارند؟ جواب : در عقاید و ارزش های درونی یک فرهنگ و جامعه) ـ پاورقی ص 73
16)چالش های عارضی در اثر ........................ پدید می آیند. جواب : عوامل خارجی)
چالش فقر و غنا
17)لیبرالیسم قرن هجدهم و نوزدهم را .......................... می نامند. جواب : لیبرالیسم متقدم)
18)رویکرد لیبرالیسم متقدم،بیش تر چگونه رویکردی بود؟ جواب : فردی و اقتصادی)
19)مهم ترین ویژگی های لیبرالیسم متقدم،کدام اند؟ جواب :
1ـ در هم ریختن نظام ارباب ـ رعیتی و ارزش های اجتماعی مربوط به آن.
2ـ رها کردن کشاورزان از بردگی عام و گسترده.
3ـ اجازه مهاجرت دادن به کشاورزان و بردگان و تصمیم گیری درباره ی شیوه ی زندگی خود.
4ـ برداشتن موانع ارزشی و هنجارهای نظام اخلاقی پیشین از پیش پای صاحبان ثروت.
5ـ کشاورزان را به صورت کارگرانی درآورد که سرمایه ی وجود خود را در معرض خرید صاحبان ثروت و صنعت قرار می دادند.
6ـ سرمایه داران آزادانه به استثمار و بهره کشی از بردگان جدیدی می پرداختندکه به حسب ظاهراز همه ی قید و بندهای پیشین آزاد شده بودند.
20)نظریه پردازان اقتصاد لیبرال،آزادی فعالیت صاحبان سرمایه را ضامن چه می دانستند؟ جواب : پیشرفت جامعه)
21)چه کسانی هرنوع مداخله ی دولت را منع می کردند و حتی کمک به مستمندان را بیهوده می دانستند؟ جواب : نظریه پردازان اقتصاد لیبرال)
22)کدام کشور پیشگام در انقلاب صنعتی بود؟ جواب : انگلستان)
23)این عبارت در نفی حق حیات کسانی که در فقر متولد می شوند؛از کیست؟ جواب :
« انسانی که در دنیای از قبل تملّک شده به دنیا می آید،اگر نتواند قدرت خود را از والدینش دریافت کند و اگر جامعه خواهان کار او نباشد،هیچ گونه حقی برای دریافت کم ترین مواد غذایی یا چون و چرا در مورد مقام و موقعیت خود ندارد.در سفره ی گسترده-ی طبیعت،جایی برای او وجود ندارد،طبیعت حکم به رفتن او می دهد و خود نیز این حکم را اجرا می کند.» ـ رابرت مالتوس)
24)«...................... »رفاه کارگران را موجب بالا رفتن تولید آن ها و پیدایش مشکلات بعدی می داند. جواب : ریکاردو از اقتصاددانان کلاسیک)
25)چه عاملی موجب شد تا دولت مردان انگلیسی از هر اقدامی برای مقابله با قحطی ایرلند خودداری کند؟ جواب : حاکمیت لیبرالیسم اقتصادی)
26)لیبرالیسم با تکیه بر شعارآزادی و خصوصاً ...................... ،راه ........... را برای صاحبان ثروت باز کرده و ........... را در عرصة حیات انسانی نادیده انگاشته بود. جواب : آزادی اقتصادی ـ استثمار ـ عدالت)
27)نخستین چالش و تضاد که در بطن کشورهای غربی شکل گرفت؛چیست؟ جواب : فقر و غنا)
28)اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی در نقد لیبرالیسم متقدم،از چه مفاهیمی سخن گفته اند؟ جواب : از دو مفهوم آزادی مثبت و منفی)
شکل گیری بلوک شرق و غرب
29)برخی از اندیشمندان کشورهای اروپایی،برای حل مشکل فاصله ی فقر و غنا،در چارچوب ...............................نظریه هایی ارائه دادند. جواب : ارزش ها و آرمان های فرهنگ جدید غرب)
30)مارکس در نیمه ی دوم قرن نوزدهم به نقد .......................... پرداخت. جواب : لیبرالیسم اقتصادی)
31)از نظر چه کسی،چالش های ساختار اجتماعی نظام سرمایه داری،تنها با یک حرکت انقلابی، قابل حل بود؟ جواب : مارکس)
32)از نظر مارکس،حلّ چالش های ساختار اجتماعی نظام سرمایه داری،تنها چگونه قابل حلّ خواهد بود؟ جواب : با یک حرکت انقلابی)
33) نظام اجتماعی مورد نظر مارکس،چه ویژگی هایی داشت؟ جواب :
1ـ عبور از فردگرایی لیبرالیستی و اقتصاد سرمایه داری.
2ـ از بین بردن مالکیت خصوصی و صورتی سوسیالیستی و کمونیستی پیدا کرد.
34)سوسیالیسم و کمونیسم در مقابل .................. قرار دارد. جواب : فردگرایی)
35)سوسیالیسم و کمونیسم دو رویکرد ................. هستند. جواب : جامعه گرا)
36)سوسیالیسم به ................ معتقد است،ولی مانند سرمایه داری آن را ............. نمی داند. جواب : مالکیت خصوصی ـ مطلق)
37)«..................»ناظر به اندیشه های سیاسی مارکس است. جواب : مارکسیسم)
38)مارکس،سوسیالیسم را مرحله ای انتقالی برای رسیدن به ............... می دانست. جواب : کمونیسم)
39)مخالفان نظام سرمایه داری که تحت عنوان..................... قرار می گرفتند احزاب و .................. را تشکیل دادند. جواب : جریان چپ ـ اتحادیه های کمونیستی)
40)در سال 1917 میلادی کدام حزب توانست قدرت را در روسیه به دست گیرد؟ جواب : حزب کمونیست شوروی)
41)طیّ قرن بیستم،چه جریان هایی بلوک شرق و غرب را شکل داد؟ جواب : کمونیستی ولیبرالیستی)
42)بلوک شرق و غرب،شامل چه کشورهایی می شد؟ جواب : بلوک شرق شامل روسیه،کشورهای اروپای شرقی و چین و بلوک غرب،شامل آمریکا و اروپای غربی)
43)چه نظام هایی،لیبرالیسم قرن هجدهم،را مورد انتقاد قرار داده بود؟ جواب : نظام های سوسیالیستی و مارکسیستی)
44)نظام های سوسیالیستی و مارکسیستی با انتقاد از لیبرالیسم قرن هجدهم،چه شعاری را برای خود قرار می دادند؟ جواب : عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت)
45)عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت،شعار کدام نظام های سیاسی بود؟ جواب : نظام های سوسیالیستی و مارکسیستی)
46)دو مشکل اساسی نظام های سوسیالیستی و مارکسیستی که عدالت اجتماعی و توزیع مناسب ثروت را شعار خود قرار داده بودند؛چه بود؟ جواب : از بین رفتن آزادی افراد ـ پیدایش طبقه ی جدید)
47)از بین رفتن آزادی افراد و پیدایش طبقه ی جدید؛دو مشکل اساسی نظام های ................... و .................. بود. جواب : سوسیالیستی ـ مارکسیستی)
48)چالش و نزاع بلوک شرق و غرب در تمام ............... تا فروپاشی بلوک شرق در سال ............. میلادی ادامه یافت. جواب : قرن بیستم ـ 1991)
49)چالش میان دو بلوک شرق و غرب،به لحاظ سیاسی،چالشی ............... نبود؛بلکه ............................ بود. جواب : منطقه ای ـ چالش جهانی)
50)آمریکا و شوروی با آن که از نظر سیاسی،اقتصادی و جغرافیایی،در دو بخش متمایز و جدا قرار می گرفتند، از جهت فرهنگی به ..................... تعلق داشتند؛یعنی شرق سیاسی نیز در متن ............... قرار داشت. جواب : فرهنگ واحدی ـ غرب فرهنگی)
51)رویکرد نظری مارکس نسبت به عالم نیز رویکردی ...........،بلکه .................. بود. جواب : سکولار ـ ماتریالیستی)
52)مارکس با چه چارچوبی به حلّ مسایل اجتماعی جامعه ی خود می پرداخت؟ جواب : با بنیان های نظری فرهنگ غرب)
53)چالش بلوک شرق و غرب از چه نوع چالش هایی است؟ جواب : چالش های درون تمدنی جهان غرب)
درس10:جنگ ها،بحران ها و تقابل های جهانی
جنگ های جهانی
1)امپراطوری هاى بزرگ،اغلب مرزهاى خود را با .............................. تعیین مى کرده اند. جواب : پیروزى در جنگ)
2)این عبارت از کدام جامعه شناس است؟ جواب :
«فاتحان در گذشته ی تاریخ با غنایم جنگى بر ثروت خود مى افزودند؛ولى با رشد علم تجربى و صنعت،ثروت از طریق غلبه برطبیعت به دست مى آید.» ـ آگوست کُنت جامعه شناسی فرانسوی)
3)به چه دلیل،بعد از انقلاب صنعتى،جنگ از قاموس بشرى رخت برمى بندد؟ جواب :
زیرا با رشد علم تجربى و صنعت،ثروت از طریق غلبه بر طبیعت به دست مى آید.)
4)از دیدگاه چه کسی،جنگ نمى تواند در فرهنگ و جامعه ی جدید غربى،ریشه داشته باشد و وقوع آن در این جوامع، امرى عارضى و تحمیلى است؟ جواب : آگوست کُنت جامعه شناسی فرانسوی)
5)نیمه ی اول قرن بیستم،خطا بودن نظریه ی ............. درباره ی جنگ،مشخص شد. جواب : آگوست کُنت)
6)چرا در نیمه ی اول قرن بیستم،خطا بودن نظریه ی آگوست کُنت درباره ی جنگ مشخص شد؟ جواب : زیرا دراین مدت دو جنگ بزرگ جهانى اتفاق افتاد.)
7)دو جنگ جهانی اول و دوم در چه مقطع زمانی رخ داد؟ جواب :
1ـ جنگ جهانی اول 1918 ـ 1914
2ـ جنگ جهانی دوم 1945 ـ 1939
8)کدام جنگ ها،بزرگ ترین جنگ هاى تاریخ بشریت هستند؟ جواب : دو جنگ جهانی اول و دوم)
9)در جنگ جهانى اول،براى نخستین بار از ..................... استفاده شد و در جنگ دوم،برای اولین بار ............... به کار گرفته شد. جواب : سلاح های شیمیایی ـ بمب اتم)
10)مهم ترین عوامل وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم،چیست؟ جواب : رقابت کشورهای اروپایی بر سر مناطق استعماری)
11)چرا یکی از مهم ترین دلایل وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم،رقابت کشورهای اروپایی برسرمناطق استعماری بود؟ جواب : زیرا سرمایه و صنعت نیاز به بازارهای مصرف و نیروی کار ارزان و به بیان هیتلر،نیاز به فضای تنفسی جدید داشت.)
12)دو جنگ اول و دوم با درگیری کشورهای .............. آغاز شد. جواب : اروپایی)
13)طرف های درگیر در دو جنگ جهانی اول و دوم،در قالب کدام ایدئولوژی هایی،رفتار خود را توجیه می کردند؟ جواب : ناسیونالیستی،لیبرالیستی و سوسیالیستی)
14)زمینه های فرهنگی دو جنگ جهانی اول و دوم ریشه در ................ داشت. جواب : فرهنگ غرب)
15)جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب تا چه زمانی ادامه پیدا کرد؟ جواب : تا زمان فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى)
16)تداوم جنگ سرد،بازار بخش وسیعى از اقتصاد کشورهاى صنعتى یعنى اقتصاد ..................... را گرم می کرد. جواب : وابسته به تسلیحات نظامی)
17)نظریه ی جنگ تمدن ها،مربوط به کدام یک از متفکران معاصر است؟ جواب : هانتینگتون)
18)نظریه ی جنگ تمدن هاى هانتینگتون چگونه نظریه اى بود؟ جواب : عملیات نظامى قدرت هاى غربى را در قبال مقاومت هاى کشورهاى غیرغربى توجیه مى کرد.)
بحران هاى اقتصادى
19)در یک بحران اقتصادی،قدرت خرید مردم چگونه می شود؟ جواب :
قدرت خرید مردم و مصرف کنندگان به شدت کاهش مى یابد.)
20)مهم ترین ویژگی ها و مشخصات بحران های اقتصادی:
1ـ کاهش شدید قدرت خرید مردم و مصرف کنندگان
2ـ از دست دادن بازار فروش توسط تولیدکنندگان
3ـ تعطیلی کارخانه ها و بی کار شدن کارگران
4ـ نامتعادل شدن سیستم عرضه و تقاضا و از بین رفتن بازار مصرف
21)چالش هاى اجتماعى مربوط به بحران اقتصادى با چالش هاى مربوط به مسأله ی فقر و غنا از چه جهاتی با هم اشتراک دارند؟ جواب : از این جهت که هردو هویت اقتصادى دارند،مشترک ا ند،ولى تفاوت هایى با یک دیگر دارند.)
22)تفاوت چالش فقر و غنا با چالش های مربوط به بحران های اقتصادی،چیست؟ جواب :
چالش فقر و غنا چالشى مستمر در نظام سرمایه دارى غربى ولی چالش هاى مربوط به بحران هاى اقتصادى،اغلب دوره اى و مقطعى است.)
23)نخستین بحران اقتصادى در چه سالی و در کدام کشور رخ داد؟ 1820 جواب : میلادی در انگلستان)
24)مهم ترین بحران اقتصادی،در چه فاصله ی زمانی و با چه مشخصاتی رخ داد؟ جواب :
الف:در فاصله ی بین دو جنگ اول و دوم در سال هاى 1933 ـ 1929
ب: 40 میلیون کارگر بیکار
پ:هزاران مؤسسه ورشکست
ت:زیان اقتصادى ناشى از آن کم تر از زیان اقتصادى جنگ اول جهانى نبود.
25)بحران اقتصادى اخیر،از چه سالی شروع شده است؟ جواب : 2008 میلادی)
26)تفاوت آسیب هاى مربوط به فقر و غنا با آسیب هاى مربوط به بحران اجتماعى،چیست؟ جواب :
آسیب هاى مربوط به فقر و غنا همواره متوجه قشر فقیر و ضعیف جامعه است،ولى آسیب هاى مربوط به بحران اجتماعى مجموعه ی نظام اجتماعی را در بر مى گیرد.)
27)یک بحران اقتصادى در صورتى که کنترل نشود می تواند به .......................... منجر شود. جواب : فروپاشى نظام هاى سیاسى)
28)بحران هاى اقتصادى در دوره هاى نخستین به ............... محدود مى شد و از عوامل ........... آن ها اثر مى پذیرفت. جواب : کشورهای غربی ـ داخلی)
29)چه عواملی موجب شد تا بحران های منطقه ای به سرعت آثار و پیامدهاى جهانى خود را آشکار سازند؟ جواب : با شکل گیرى اقتصاد جهانى و کاهش اهمیت مرزهاى سیاسى و جغرافیایى)
شمال و جنوب
30)از تقابل کشورهای غنی و فقیر به تقابل ..................... یاد می شود. جواب : شمال و جنوب)
31)به چه دلیل،از تقابل کشورهای غنی و فقیر به تقابل شمال و جنوب یاد می شود؟ جواب :
به دلیل این که بیش تر کشورهای صنعتی و ثروتمند در نیمکره ی شمالی زمین و اغلب کشورهای نیمکره ی جنوبی کشورهای فقیرند.)
32)شمال و جنوب،بعد از .................. بیش تر به کار برده شد. جواب : جنگ جهانی دوم)
33)چرا عبارت شمال و جنوب،بعد از جنگ جهانی دوم بیش تر به کار برده شد؟ جواب :
زیرا برخی از اندیشمندان معتقد بودند که چالش بلوک شرق و غرب چالش اصلی نیست؛بلکه چالش اصلی چالش بین کشورهای غنی و فقیر است.)
34)در مورد چالش های اقتصادی در نظام جهانی،برخی از اندیشمندان چه نظری دارند؟ جواب :
برخی از اندیشمندان معتقد بودند که چالش بلوک شرق و غرب چالش اصلی نیست؛بلکه چالش اصلی چالش بین کشورهای غنی و فقیر است.)
35)اصطلاحات سیاسی مشابه دیگری برای اشاره به چالش بین کشورهای غنی و فقیر وجود دارد؛آن ها کدام اند؟ جواب : جهان اول،دوم و جهان سوم،کشورهای توسعه یافته و عقب مانده،مرکز و پیرامون،استعمارگر و استعمار زده)
36) جهان اول همان کشورهای سرمایه داری بلوک غرب
جهان دوم همان کشورهایی که در کانون بلوک شرق
جهان سوم همان کشورهای دیگری که خارج از این دو بلوک قرار داشته و تحت نفوذ آن ها واقع می شدند.
37)از کشورهای صنعتی و ثروتمند با عنوان .......................... نیز یاد می شود و به کشورهاى دیگر هنگامی که با آن ها مقایسه مى شوند،کشورهای عقب مانده، توسعه نیافته یا ......................... می گویند. جواب : کشورهای توسعه یافته ـ درحال توسعه)
38)اصطلاحات کشورهای توسعه یافته،عقب مانده،توسعه نیافته یا در حال توسعه،به چه نکته ای اشاره دارد؟ جواب : کشورهای توسعه یافته الگوی کشورهای دیگرند و باید مسیر آن ها را ادامه دهند.)
39)اصطلاح مرکز و پیرامون به چه نقشی اشاره دارد؟ جواب : به نقش مرکزی کشورهای ثروتمند و صنعتی)
40)اصطلاح مرکز و پیرامون،چه کسانی به کار می برند؟ جواب : معتقدند،کشورهای پیرامونی به سبب نوع عملکرد کشورهای مرکزی،در موقعیتی فقیرانه قرار می گیرند.)
41)بر اساس نظریه مرکز و پیرامون جوامع غربی،چالش های درونی خود را از طریق ....................کشورهای .............. حل می کنند. جواب : استثمار اقتصادی ـ غیرغربی)
42)به چه علت بر مبنای نظریه مرکز و پیرامون،جوامع غربی،چالش های درونی خود را از طریق استثمار اقتصادی کشورهای غیرغربی حل می کنند؟ جواب : زیرا آن ها با ثروتی که از کشورهای پیرامونی به دست می آورند،سطح عمومی رفاه را برای کارگران و اقشار ضعیف جوامع غربی تأمین می کنند و مشکلات حادّ درونی را به بیرون از مرزهای خود انتقال مى دهند.)
43)کشورهای مرکزی و توسعه یافته،بحران های اقتصادی،جنگ ها و جبهه بندی های درونی خود را چگونه مدیریت می کنند؟ جواب : با سرمایه گذاری های مشترک و معاهدات بین المللی)
44)اصطلاح استعمارگر و استعمار زده را نسبت به کشورهای غنی و فقیر،چه کسانی به کار می برند؟ جواب : کسانی که چالش و نزاع بین این دو دسته کشور را به ابعاد اقتصادی محدود نمی کنند و به ابعاد فرهنگی آن نیز نظر دارند.)
45)کسانی که در کاربرد اصطلاح استعمارگر و استعمار زده،علاوه بر ابعاد اقتصادی،به ابعاد فرهنگی نیز نظر دارند؛ مشکل اساسی کشورهای فقیر را در چه می دانند؟ جواب : خودباختگی فرهنگی و الگوپذیری مقلّدانه آن ها از کشورهای صنعتی)
46)تقابل شمال و جنوب................... است. جواب : تقابلی جهانی)
47)اگر چالش های مربوط به تقابل شمال و جنوب،فعال شوند؛چه اتفاقی در کشورهای غربی خواهد افتاد؟ جواب : بسیاری از چالش های درونی کشورهای غربی،دیگربار فعّال خواهند شد.)ـ مفهوم:آتش زیرخاکستر)
|
بسمه تعالی نام ونام خانوادگی: نام درس:جامعه شناسی کلاس:چهارم انسانی تاریخ: زمان:80دقیقه طراح سئوال:یوسفیان نمره: | |||
ردیف | بارم | ||
1 | جملات زیرکدام صحیح وکدام غلط میباشد؟ الف)هنجارهاورفتارهامربوط به لایه های عمیق وبنیادین فرهنگ اند.(غ) ب)مدینه تغلب جامعه ای است که سلطه بردیگرجوامع راارزش اجتماعی برترمیدانند.(ص) ج)دولت های استعمارگربرای قدرت رسانیدن نیروهای وابسته ازکودتای نظامی استفاده می کنند.(ص) د)درهنرمدرن،هنرمندان به ابعادمعنوی وآسمانی انسان تاکیددارند.(غ) | 1 | |
2 | گزینه ی صحیح راانتخاب کنید. الف)ازمهم ترین ویژگیهاوارزش هایی که یک فرهنگ مطلوب جهانی بایدازآنهابرخوردارباشند. 1)حقیقت ومعنویت 2)عدالت وحریت 3)مسئولیت وعقلانیت 4)همه ی موارد ب)استعمارنوعی ازجهان گشایی وامپراطوری است که دراروپادرچه قرنی شروع وبه اوج خودرسید. 1)ازقرن 15درقرن19 2)ازقرن17درقرن19 3)ازقرن16درقرن19 4)ازقرن18درقرن19 ج)استعمارنوبرای حفظ سلطه جهان غرب ازچه ابزاری استفاده می کنند. 1)ابزارنظامی 2)ابزارسیاسی 3)ابزاراقنصادی 4)ابزارفرهنگی وعلمی د)انقلاب کدام کشورهای،نخستین انقلاب سیاسی لیبرال درتاریخ سیاسی جهان است. 1)انگلیس 2)فرانسه 3)آمریکا 4)ایتالیا | 1 | |
3 | جاهای خالی راباکلمات مناسب پرکنید. الف)متفکران مسلمان جهان عینی را...جهان تکوین....نیزمینامندوآنرابه جهان طبیعت محدودنمیدانند. ب)ارزشی که درکنارودامان ارزشهای دیگرمعانی خودراپیدامی کند....حریت وآزادی.....میباشد. ج)دراستعمارنواستعمارگران و....مجریان....آنهاآشکارند. د)درفرهنگ دینی حقوق انسان مبتنی بر....فطرت الهی.....انسان است. | 1 | |
جواب کوتاه | |||
4 | 1)وقتی فردی دوباره مسئله ای خاص می اندیشیدچه حالتی دارد؟ درمحدوده ی جهان فردی وذهنی خود | 1 | |
2)کدام موجودات ازتاریخ مشترکی برخوردارند؟مثال بزنید. موجوداتی که هویت مشترکی دارندمانندمورچگان 3)امپریالیسم سیاسی ازچه طریقی شکل میگیرد؟ ازطریق اشغال نظامی جوامع ضعیف شکل می گیرد. 4)دئیسم به چه معناست؟ دین یدون شریعت بدون مذهب(لامذهبی) | |||
سئوالات تشریحی | |||
5 | 1)درتعالیم قرآنی ازعوالم عینی وتکوینی باچه عناوینی یادمیشود؟ دنیاوآخرت-شهادت وغیب-ملک وملکوت 2)آیابین دوبخش فردی واجتماعی،یاذهنی وفرهنگی جهان متناسب وهماهنگی وجوددارد؟ بله تناسب وجودداردوهرفرهنگی نوعی خاص ازعقایدوخصوصیات ذهنی رادرافرادپدیدآوردوبه همان نوع اجازه بروز وظهورمی دهدوهرنوع اخلاقی نیزجویای فرهنگی متناسب باخوداست . 3)چه نوع فرهنگی ازعقایدوآرمانهای مشترک انسانی سخن می گوید؟ فرهنگی که عقاید،ارزش هاوهنجارهای آن درخدمت گروه وقوم خاصی نیست وسعادت همه ی انسانهارادنبال میکند. 4)چه نوع فرهنگی فرهنگ حق است؟ فرهنگی که عقایدارزشها،هنجارهاورفتارهای آن مطابق بانیازهای فطری باشد. 5)ویژگیهای استعمارفرانو وآنرایااستعمارنومقایسه کنید؟ هردودراینکه فرآورده ی فرهنگ سلطه جهان غرب است مشترک هستنداماویژگیهای استعمارفرانودراین است که برای حفظ سلطه ی جهان غرب پیش ازآنکه ازابزارهای نظام وسیاسی واقتصادی استفاده کندازابزارهاوظرفیت های فرهنگی وعلمی به ویژه ازرسانه هاوفناوری اطلاعات استفاده می کند.دراستعمارنواستعمارگران پنهان ومجریان آن آشکارندولی دراستعمارفرانواستعمارگران درمجریان هردوپنهان اندیعنی جهان غرب دراستعمارنوهویت فرهنگی دیگرکشورهاراهدف قرارمی دهدوبه جای آن عقایدوارزشهای فرهنگ غرب راتبلیغ وترویج می کند. 6)چرااسلام،دین یک عصرونسل خاص نیست؟ زیرااصول اعتقادی وارزش های آن اصول وارزش ثابتی است که همه ی انبیاء درطول تاریخ برای تبلیغ وترویج آن مبعوث شده انداین اصول وارزشهامطابق بانظام آفرینش وموافق بافطرت آدمیان است. 7)گسترش فرهنگی عقایدوارزشهای اسلامی درچهارمقطع تاریخی رانام ببرید؟ 1-پیامبری ونبوت 2-خلافت 3-استعمار 4-بیداری اسلامی 8)سکولاریسم آشکاروسکولاریسم پنهان رامقایسه کنید؟ درسکولاریسم آشکارفلسفه هاوعقایدی راشامل میشودکه به صراحت ابعادمتافیزیکی راانکارمی کندومکاتب ماتریالیستی وماده گرایانه راتشکیل میدهدامادرسکولاریسم پنهان شامل دیدگاههاوجهان بینی هایی است که به نفی ابعادمعنوی هستی می پردازدبلکه بخشهایی ازعقایدمعنوی ودینی رادرخدمت نظام دنیوی واین جهان به خدمت می گیردوازتوجه به بخشهای دیگرسربازمیزندرویکردگزینشی جهان غرب به ابعاد معنوی ودینی جهان سبب پیدایش پروتستانیتیسم می شود. 9)حقوق بشردرفرهنگ دینی واندیشه ی اومانیستی چگونه است؟ حقوق انسان درفرهنگ دینی مبتنی برفطرت الهی انسان است وصورت معنوی وآسمانی دارداماحقوق بشربرمبنای اندیشه ی اومانیستی صورت دنیوی واین جهانی داردوبراساس خواسته هاوعادت هاوتمایلات طبیعی آدمیان شکل می گیرد. 10)هنرقرون وسطی باهنرمدرن مقایسه کنید؟ هنرقرون وسطی برابعادمعنوی وآسمانی انسان تاکیدداردونقاشان چهره های اسوه های انسانی رادرهاله ای ازقداست تصویروترسیم میکردندامادرهنرمدرن توجه هنرمندان برابعادجسم انی وزیبایی های بدنی آنهاتمرکزمی یابد. 11)رسانس به چه معناست وچه دوره تاریخی شامل میشود؟دلیل نامگذاری چیست؟ به معنای تجدید حیات وتولددوباره است ودوره تاریخی قرن 14تا16میلادی راشامل میشوددلیل آن این است که غرب دراین زمان به فرهنگ یونان وروم بازگشت که فرهنگ اساطیری بودوفرهنگ قرون وسطی فرهنگ دینی مسیحیت است. 12)فیلسوفان روشنگرباچه فلسفه هایی به تفسیراین جهان می پرداختند؟ باانکارارزش علی وحی،زمینه تکوین وپیدایش علم ودانش راپدیدآوریدکه مستقل ازوحی وباصرف نظرازابعادمتافیزیکی وفوق طبیعی عالم،به تفسیراین جهان می پرداخت. 13)تحریفاتی که درمسیحیت رخ دادچه پیامدهایی رابدنبال دارد؟ اول:ازجهت نظری مسیحیت آمیخته بارویکردهای اساطیری شدوباقول به تثلیث ازابعادعقلانی توجیه دورماند. دوم:مسیحیان ازجمله ارباب کلیسادرتعامل با فرهنگ امپراطوری رم به سوی نوعی دنیاگروی عملی گام برداشتند ارباب کلیسا دراین مقطع،عملکرددنیوی خودراتحت پوشش معنوی ودینی توجیه می کردند. 14)نشروگسترش اسلام درایران وآسیای جنوب شرقی متکی به چه چیزی بوده؟ نشروگسترش اسلام متکی برقدرت سیاسی ونظامی نبودبسط وگسترش فرهنگ اسلامی مرهون قوت وقدرت فرهنگی آن بودوایرانیان،اجباروالزامی به مسلمان شدن نداشتندوبه تدریج اسلام راپذیرفتندهمان گونه مسلمانان آسیای شرقی تاریخ ازقدرت سیاسی اسلام ازطریق تجارت بافرهنگ اسلامی آشناشدندبه آن روی آوردند. 15)درفرآیندتکوین نظام نوین جهانی چندمرحله رخ داده است؟ چهارمرحله: 1-پیدایش قدرت های سیاسی سکولار، 2-پیوندقدرت باتجارت،سرمایه وصنعت، 3-به خدمت گرفتن مبلغان مذهبی وسازمان فراماسونری، 4-ادغام جوامع درنظام جهانی استعمار. موفق باشید | 1.5 1 | |
1 5. 2 1 1 1 | |||
1 1 1 1 1 1 1 |
«موفق باشید»
|